دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Effect of risk management and development of mechanization on total factor productivity of agronomy and horticulture sub-sectorsاثرگذاری مدیریت ریسک و توسعۀ مکانیزاسیون بر شاخص بهرهوری کل عوامل تولید زیربخشهای زراعت و باغبانی3954025315410.22059/ijaedr.2014.53154FAالهاممهرپرور حسینیدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهرانسعیدیزدانیاستاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه تهران0000-0002-9403-9963Journal Article20120617Economic growth as an important indicator has always considered by policy makers. In presence of production inputs constraints, the most appropriate way of growing each sector is increase of productivity. In the agricultural sector due to several risks that farmers face as a result of activity in an open environment, productivity is also affected by these risks. Because of the importance of agriculture in the economy and food security, some strategies should be devised to reduce the risk that mechanization and infrastructure development for reducing the risk of cropping, expansion of insurance and crop diversification are taking place in this category. Hence, the present study has measured total factor productivity of agronomy and horticulture subsectors by using the Tornquist-Theil Index for years 1974-2007 and then by estimating a regression model, influence of the above factors on productivity has been evaluation. The average of total factor productivity growth of agronomy and horticulture subsectors was 0.96 for this period. The results showed positive effect of crop diversification and insurance on productivity and also, it will be reduced by excessive use of tractor.رشد اقتصادی همواره به عنوان شاخصی مهم مد نظر سیاستگذاران اقتصادی بوده است. با توجه به محدودیت نهادههای تولیدی، مناسبترین راه برای رشد هر بخش افزایش بهرهوری است. در بخش کشاورزی، با توجه به ریسکهای متعددی که کشاورزان به دلیل فعالیت در محیط باز با آن روبهرو هستند، افزایش بهرهوری نیز از آن ریسکها تأثیر میپذیرد. از این رو، ضروری است با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد و تأمین امنیت غذایی، راهکارهایی برای کاهش ریسک اندیشیده شود که توسعة مکانیزاسیون و زیرساختها به منظور کاهش ریسک پدیدآمده از کشت دیم و هدررفت منابع، گسترش بیمه و تنوع کشت در این دسته جای میگیرند. پژوهش پیش رو، نخست به اندازهگیری بهرهوری کل عوامل تولید با استفاده از شاخص ترنکوئیست- تیل در زیربخشهای زراعت و باغبانی در سالهای 1353- 1386 پرداخته، سپس با برآورد یک الگوی رگرسیونی، تأثیر عوامل نامبرده بر آن را بررسی کرده است. نتایج نشان داد؛ میانگین رشد بهرهوری کل عوامل تولید زیربخشهای زراعت و باغبانی 96 درصد بوده است، بیمه و تنوع کشت اثر مثبتی بر بهرهوری دارد و کاربرد بیش از اندازۀ تراکتور موجب کاهش بهرهوری میشود.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Assessment of educational needs of greenhouse holders of ornamental plants and flowers in Tehran Province, using Borich's Modelنیازسنجی آموزشی گلخانهداران گل و گیاهان زینتی استان تهران با استفاده از مدل بوریچ (مطالعة موردی: کاربرد انرژیهای جایگزین)4034115315710.22059/ijaedr.2014.53157FAملیکارجائیدانشجوی کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانایرجملک محمدیاستاد دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تهرانسید محمودحسینیدانشیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تهران0000-0003-2070-4817Journal Article20121126The purpose of present research was studying the educational need assessment of greenhouse holders growing ornamental plants and flowers about applying alternative energies. This research is application with descriptive- correlative method. Statistical community was 499 subjects of greenhouse holders of ornamental plants and flowers in Tehran province. By using simple random sampling method and based on Cochran formula, 117 subjects measurement tool were used. This research was a questionnaire based on Borich's model. Gathered data were analyzed by Spss<sub>18</sub>. Results showed that above-mentioned greenhouse holders have educational need to apply alternative energies. Various aspects including selecting energy type used in greenhouse, using necessary facilities to apply alternative energies in greenhouse and a method of communication to professionals of new energies organization in the context of using alternative energies in greenhouse were introduced as three primary needs. Results of correlation analysis suggested that there is a negative meaningful relationship among variables education level and background and educational need of greenhouse holders in level %99. The variables are covered by greenhouse culture. The costs of energy transporters have a positive meaningful relationship with educational needs of greenhouse holders at 99% level but variable age has no meaningful correlation with educational needs of greenhouse holders.پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی آموزشی گلخانهداران پرورشدهندة گل و گیاهان زینتی در مورد کاربرد انرژیهای جایگزین انجام گرفت. پژوهش از نوع کاربردی به روش توصیفی- همبستگی است. جامعة آماری آن 499 نفر از گلخانهداران گل و گیاهان زینتی استان تهران هستند که براساس فرمول کوکران 117 نفر از آنها به عنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری استفادهشده در این تحقیق، پرسشنامهای مبتنی بر مدل بوریچ بود. تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوریشده از نرمافزار SPSS<sub>Win18</sub> انجام گرفت. نتایج نشان داد که گلخانهداران مزبور برای کاربرد انرژیهای جایگزین نیاز آموزشی دارند و گویههای انتخاب نوع انرژی استفادهشده در گلخانه، استفاده از امکانات لازم برای کاربرد انرژیهای جایگزین در گلخانه، نحوة برقراری ارتباط با کارشناسان سازمان انرژیهای نو در زمینة استفاده از انرژیهای جایگزین در گلخانه به ترتیب به عنوان نیازهای رتبة یک تا سه معرفی شدند. نتایج تحلیل همبستگی نیز بیانگر آن بود که متغیرهای میزان تحصیلات و سابقه با نیاز آموزشی گلخانهداران رابطة منفی و معنیداری در سطح 01/0 دارند، متغیرهای سطح زیر کشت گلخانه و هزینة حاملهای انرژی با نیاز آموزشی گلخانهداران رابطة مثبت و معنیداری در سطح 01/0 دارند و متغیر سن با نیاز آموزشی گلخانهداران همبستگی معنیداری نداشت.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Extension of organizational intelligence component in Agricultural Organization (Jihad-e- Keshavarzi) of Guilan Provinceبررسی هوش سازمانی و مؤلفههای آن در سازمان جهاد کشاورزی گیلان4134235315910.22059/ijaedr.2014.53159FAهاجرافتخاریعضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایرانمحمدصادقاللهیاریدانشیار گروه مدیریت کشاورزی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایرانمحمدچیذریاستاد، دکتری ترویج و آموزش کشاورزی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهرانJournal Article20121027The main purpose of this descriptive–survey research was to analysis organizational intelligence components in Agricultural Organization (<em>Jihad-e-Keshavrzi</em>) of Guilan Province. The statistical population of the study consisted of Agricultural Organization of Guilan Province’s staffs (N=1296). In order to determine sample size (n=183), the table for determining sample from a given population, developed by Bartlett<em> et al</em>. (2001), was used. Cluster sampling technique was used as a sampling method. The instrument for this study was a closed form questionnaire adapted from Albrecht organizational intelligence standard scale (2003). The instruments included seven organizational intelligence components measured against 49 statements. The validity of the questionnaire was approved by face validity and content validity. In order to measure the reliability of the questionnaire, Cronbach Alpha coefficients were calculated (α= 0.95). The data were analyzed by SPSS<sub>18</sub> software. The findings revealed moderate organizational intelligence level in Agricultural Organization of Guilan Province. Among the intelligence components, ‘shared fate’ received highest ratings and ‘appetite for change’ received the lowest ratings.هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی، تحلیل سطوح مؤلفههای هوش سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان از دید کارکنان سازمان است. جامعة آماری شامل تمام کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان (1296N=) است که حجم نمونه با استفاده از جدول حداقل حجم نمونه بارتلت و همکاران تعیین شد (183n=) و این تعداد با روش نمونهگیری خوشهای متناسب انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامة استاندارد هوش سازمانی آلبرشت با 49 گویه با هفت مؤلفه است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط جمعی از استادان و متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ 95/0 محاسبه شد که بیانگر پایایی بالای ابزار اندازهگیری است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS<sub>18</sub> در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافتهها نشانگر وجود هوش سازمانی متوسط در سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان است. رتبهبندی مؤلفههای هوش سازمانی نشان داد که مؤلفة سرنوشت مشترک در بالاترین رتبه و میل به تغییر در پایینترین رتبه قرار گرفتند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Factors affecting the development of wheat farming insurance in Hamedan Countyبررسی عوامل مؤثر بر توسعة بیمة گندم در شهرستان همدان4254375316110.22059/ijaedr.2014.53161FAکریمنادری مهدییاعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان0000-0001-9665-6765احمدیعقوبی فرانیاعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانحشمت الهسعدیاعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانلیلازلیخایی سیاردانشجوی سابق کارشناسی ارشد توسعة روستایی، دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20110611Agricultural insurance is the most efficient tool for governmental supports to deal with hazards. Also, it has the highest capability to deal with hazards. Agricultural insurance can be one of the most appropriate mechanisms for investment security in agricultural sector. The main purpose of this study was analyzing factors affecting development of wheat insurance in Hamedan County. This study is based on a correlation-descriptive methodology. The data were collected by questionnaire from wheat farmers' insured. To determine the validity of the questionnaire, opinions of professors and specialists were used. Assessment of the questionnaire's reliability was done during a pre-test step by gathering data from 30 samples related to the population. Thus, reliability of the questionnaire was calculated using Cranach’s Alpha which was between 0.82. In this study, wheat farmers' insured were as the study population in the Hamadan County during 2010-2011 farming year. To determine the sample size, Cochrane formula was used and the number of 225 wheat farmers' insured of Hamedan County selected by systematic random sampling. Results show that positive relationship between the variables such as satisfied insurance makers from services by the Agricultural Insurance Fund (AIF), administrative affairs in insurance contracts, the entire cultivated surface, reparation rate and payments, to be owed to banks, and the frequency of extending insurance contractwith the variable development of wheat insurance. The six mentioned variables predict totally 88.6% of the wheat insurance development changes.Therefore, the findings of this study can be contributed agricultural planners and agricultural products insurance fund.بیمة محصولات کشاورزی به عنوان کارآمدترین ابزار حمایتی دولت بیشترین قابلیتها را برای مقابله با خطرها دارد و یکی از مناسبترین سازوکارها برای ایجاد امنیت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی به شمار میرود. از این رو، در این پژوهش عوامل مؤثر بر توسعة بیمة گندم در شهرستان همدان بررسی شده است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی- همبستگی است و در قالب طرحهای غیر آزمایشی طبقهبندی میشود. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از گندمکاران بیمهشدة شهرستان همدان به کمک پرسشنامه جمعآوری شد. برای تعیین روایی ابزار سنجش تحقیق از نظرهای استادان و متخصصان دانشگاهی استفاده شد. ارزیابی پایایی پرسشنامه نیز در مرحلة پیشآزمون با تکمیل 30 پرسشنامه از جامعة آماری مطالعهشده صورت گرفت. به این ترتیب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. در این تحقیق، گندمکاران بیمهشدة شهرستان همدان در سال زراعی 1388-1389 به عنوان جامعة آماری در نظر گرفته شده است. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 225 نفر از گندمکاران بیمهشدة شهرستان همدان به صورت نمونهگیری نظاممند انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهای رضایت بیمهگزاران از نحوة ارائة خدمات توسط صندوق بیمة محصولات کشاورزی، آسانبودن پیگیری امور اداری بیمه، سطح زیر کشت، سرعت پرداخت غرامت، بدهی کشاورزان به بانکها و دفعات تمدید قرارداد بیمه تأثیر معنیداری در توسعة بیمة گندم داشتهاند. شش متغیر ذکرشده در مجموع 6/88 درصد تغییرات توسعة بیمة گندم را پیشبینی کردند؛ بنابراین یافتههای این تحقیق راهکاری برای برنامهریزان کشاورزی و صندوق بیمة محصولات کشاورزی به شمار میرود.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Farmers' educational needs assessment related to quality management of agricultural products (Case study: Chaharmahal-va-Bakhtiari Province)برآورد نیازهای آموزشی کشاورزان پیرامون مدیریت کیفیت محصولات کشاورزی (مطالعة موردی: استان چهار محال و بختیاری)4394495316210.22059/ijaedr.2014.53162FAابراهیممردانیکارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس آموزش و مدرس مؤسسة آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزیغلامرضاپزشکی راددانشیار ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20110427The purpose of this study was to assess educational needs of Chaharmahal-va-Bakhtiari's farmers related to quality management of agricultural products. The research method was descriptive-correlational. 398 farmers have been selected through random and multi stage stratified sampling method. The questionnaire of Borich's needs assessment model was used to collecting data. Findings of study show the priority of farmer's educational needs as follow: 1. Storage of agricultural products, 2. Process of agricultural products, 3. Packing agricultural products, 4. Familiarity with the customer's behavior, 5. Marketing skills of agricultural products, 6. Agricultural practices influencing the quality of products. The amount of correlational coefficients indicates that there is significant and direct relationship between age and agricultural experience with the rate of educational needs. A significant but reverse relationship between farmers' education years and monthly income with the rate of their educational needs have been found. No significant relationships between land tenure size with the rate of educational need has been found.هدف این مطالعه برآورد نیازهای آموزشی کشاورزان استان چهارمحالوبختیاری پیرامون مدیریت کیفیت محصولات کشاورزی است. روش تحقیق در این مطالعه از نوع روشهای توصیفی- پیمایشی و همبستگی است. 398 کشاورز از شش شهرستان استان از طریق روش نمونهگیری طبقهای چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامة مدل نیازسنجی بوریچ استفاده شد. یافتههای مطالعه اولویت نیازهای آموزشی کشاورزان را به این صورت نشان میدهد: 1. انبارداری محصولات کشاورزی 2. فراوری و تبدیل محصولات کشاورزی 3. بستهبندی محصولات کشاورزی 4. آشنایی با رفتار مشتریان 5. مهارتهای بازاریابی محصولات کشاورزی 6. عملیات کشاورزی مؤثر بر کیفیت محصولات کشاورزی. میزان ضرایب همبستگی نشان میدهد که رابطة مستقیم و معنیداری بین سن و میزان سابقة اشتغال در حرفة کشاورزی با میزان نیاز آموزشی وجود دارد. رابطة معکوس و معنیداری بین میزان تحصیلات و میزان درآمد ماهیانة کشاورزان با میزان نیاز آموزشی آنان مشاهده شد. رابطة معنیداری بین میزان مالکیت زمینهای زراعی و باغی با میزان نیاز آموزشی کشاورزان مشاهده نشد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Sustainability status of potato cultivation, Bahar-plain of Hamedan provinceتحلیل وضعیت پایداری کشت و کار سیبزمینی در دشت بهار استان همدان4514655316310.22059/ijaedr.2014.53163FAعباداللهنعمتیکارشناس ارشد توسعة روستایی، دانشگاه تهرانهوشنگایروانیاستاد دانشکدة اقتصاد و توسعة کشاورزی، دانشگاه تهرانعلیاسدیاستاد دانشکدة اقتصاد و توسعة کشاورزی، دانشگاه تهران0000-0001-8461-6352Journal Article20120916The main purpose of this paper is analyzing sustainability condition for potato cultivation in Bahar-Hamedan plain. Potato farmers Population in this plain is 2054 individuals. We obtained sample size, which are 162 by using Cochrane’s formula. For increasing accuracy 172 samples fill out the questionnaires. Data analyzed by SPSS software. Results showed that sustainability level was low or very low for more than fifty percent of farmers. Five factors including land under cultivation, the ratio of land under crop rotation to land under cultivation, amount of chemical fertilizers used by farmer, amount of poisons, and sustainable agriculture level can explain 69% of variation in Agricultural-Ecological sustainability. Area under Cultivation, the amount of damage per acres, seed cost, insured area and total revenue explain 62% of variation in terms of Economical sustainability. Furthermore, income diversity, level of communication facilities used by farmer, the knowledge level about the sustainable agriculture and farmer experience in potato cultivation explain 55% of variation in social sustainability.هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل وضعیت پایداری کشت و کار سیبزمینی در دشت بهار استان همدان بوده است. این پژوهش از نظر هدف تحقیق، اکتشافی؛ از نظر روش گردآوری دادهها، پیمایشی و از نظر نتیجه، کاربردی است. جامعة آماری این تحقیق تعداد 2054 نفر سیبزمینیکار دشت بهار بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 162 نفر برآورد شد و در نهایت به منظور افزایش دقت، 172 پرسشنامه تکمیل شد. دادهها به کمک نرمافزار تجزیه و تحلیل شدند. براساس شاخص پایداری ترکیبی کل، پایداری بیش از 50 درصد از سیبزمینیکاران در سطح پایین یا بسیار پایین بوده است. همچنین، براساس نتایج تحلیل رگرسیون پنج عامل «مساحت کل زمین کشتشده، سطح تناوب یا آیش نسبت به کل سطح زیر کشت سیبزمینی، میزان کل کودهای شیمیایی مصرفی، میزان کل سموم، علفکش و قارچکش مصرفی و سطح استفاده از روشهای کشاورزی پایدار توسط سیبزمینیکار»، در مجموع توانایی تبیین 69 درصد از تغییرات پایداری زراعی- اکولوژیکی را داشتند؛ پنج عامل «سطح زیر کشت، میزان خسارت وارده در هکتار، هزینة بذر مصرفی، سطح زیر کشت بیمهشده و ارزش کل فروش محصول» در مجموع 62 درصد از تغییرات پایداری اقتصادی را تبیین کردند و نیز چهار عامل «سطح تنوع درآمدی سیبزمینیکار، سطح استفاده از کانالهای ارتباطی، سطح دانش سیبزمینیکار از کشاورزی پایدار و تجربة کشت و کار سیبزمینی توسط زارع» در مجموع توانایی تبیین 55 درصد از تغییرات پایداری اجتماعی را دارا بودند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Challenges and constraints of developing mushroom Ventures (Case study: Kermanshah Province)چالشها و تنگناهای توسعة پرورش قارچ خوراکی (مطالعة موردی: استان کرمانشاه)4674825316410.22059/ijaedr.2014.53164FAفرحنازرستمیعضو هیئت علمی گروه ترویج و توسعة روستایی، دانشگاه رازی کرمانشاه0000-0002-2636-0894محمد ادریساله ویسیدانشجوی کارشناسی ارشد توسعة روستایی، دانشگاه رازی کرمانشاهبیانریحانی فردانشجوی کارشناسی ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20130204Understanding various aspects of the problems, challenges and constraints of agricultural activities such as mushroom ventures and trying to plan and policy for solving problems are suitable strategies for developing agri– businesses. The purpose of this qualitative study was to explain the challenges and constraints of developing mushroom Venturesin Kermanshah Province. Information were collected by observation and depth interview from five active and almost four inactive production firms by interviewing with seven executive and education experts in the Jihad agricultural organization and vocational- technical organization in Kermanshah Province. Using techniques in interviews was typical cases and snowball sampling. Content analysis of interviews showed challenges and constraints for developing mushroom Ventures in Kermanshah Province instance two major categories (performance problems and mushroom producers problems) and seven conceptual classes. A performance problem including five classes (poor infrastructure development, government failure in policy- protection support, organizational problems, problems in the production cycle and science– research problems). Also, in sector of production there are two classes (mushroom producers problems and producers compost problems). Results showed that according interviews opinion most problems of mushroom Ventures in Kermanshah Province instance: equipment failure, lack of financial support, inefficiencies in the banking, failure of management system, educational deficiencies, problems in mushroom firms rooms and high risk taking in agricultural production.شناخت ابعاد مختلف مسائل، مشکلات، چالشها و تنگناهای فعالیتهای کشاورزی از جمله پرورش قارچ خوراکی و تلاش برای برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای حل مسائل، راهبردی مناسب برای توسعة کسبوکارهای کشاورزی است. هدف از این پژوهش کیفی، تحلیل چالشها و تنگناهای توسعة پرورش قارچ خوراکی در استان کرمانشاه است. اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده و مصاحبة عمیق با پنج واحد فعال پرورش قارچ خوراکی و چهار واحد تقریباً غیرفعال و در معرض ورشکستگی و هفت نفر از کارشناسان اجرایی و آموزشی در زمینة پرورش قارچ خوراکی در سازمانهای جهاد کشاورزی، فنیوحرفهای و جهاد دانشگاهی استان جمعآوری شد. تکنیک استفادهشده در مصاحبهها استفاده از نمونهگیری هدفمند بارز و گلولة برفی بوده است. تحلیل محتوای متن مصاحبهها نشان داد چالشها و تنگناهای توسعة پرورش قارچ خوراکی در استان کرمانشاه در قالب دو طبقة انتخابی (مشکلات بخش اجرا و مشکلات بخش فعالان حوزة تولید) و هفت طبقة مفهومی (محوری) قابل گروهبندی و تحلیل است. در بخش مشکلات اجرایی، پنج محور استخراجی عبارتند از: ضعف زیرساختهای توسعهای، نارساییهای حمایتی– سیاستی دولت، مشکلات سازمانی، مشکلات چرخة تولید و مشکلات علمی– پژوهشی. در بخش مشکلات فعالان حوزة تولید نیز دو محور استخراجی شامل مشکلات تولیدکنندگان قارچ و مشکلات تولیدکنندگان کمپوست هستند. نتایج تحقیق نشان داد بیشترین مشکلات، چالشها و تنگناهای توسعة پرورش قارچ خوراکی در استان از نظر مصاحبهشوندگان عبارتند از: ضعف تجهیزاتی، حمایتنکردن اقتصادی، ناکارآمدی عملکرد بانکی، نارساییهای سیستم مدیریتی، نارساییهای آموزشی، مشکلات سالنهای تولید قارچ و مخاطرهپذیری بالای تولید.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Extension education and food security of farmer households (Case study: Qorveh county, Kurdistan Province)آموزشهای ترویجی و امنیت غذایی خانوارهای کشاورز (مورد مطالعه: شهرستان قروه)4834995316510.22059/ijaedr.2014.53165FAحشمت الهسعدیدانشیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا0000-0002-7684-5582مینوعزیزیکارشناس ارشد ترویج کشاورزی و توسعة روستاییموسیاعظمیاستادیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20131023Food security means that all people at all times have access to sufficient food, healthy and nutritious. Food security is a necessity for rural development. The main purpose of this study is survey of the role of extension education on food security of farmer households in Qorveh county (Kurdistan province). The research is an applied type in which descriptive method has been employed. Population of the research consisted of the farmer households in 2013, 198 of whom were selected as a sample through random sampling. To assess the level of food security HFIAS index was used. This index was 9 questions in validity and reliability has been proven in various studies. In addition to descriptive statistics, regression analysis and path analysis were used. The food security situation in survey results show that only 15% of households are food safe. 42.5 with low levels of food insecurity, 31.5 medium security and 11% are severely food insecure. Regression results showed that five variables, nutritional awareness, women's participation, grade promotion, economic strength and number of dependents have the greatest impact household food security. انسان به عنوان رکن اصلی اقتصاد جامعه، نیازهایی دارد که مهمترین آنها امنیت غذایی و تغذیة سالم است. امنیت غذایی زمانی وجود دارد که همة مردم در تمام ایام به غذای کافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس، نیازهای یک رژیم تغذیهای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال و سالم فراهم کند. پژوهش حاضر که با هدف بررسی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای کشاورز و نقش عوامل مختلف، بهویژه نقش آموزشهای ترویجی بر آن در شهرستان قروه، استان کردستان انجام گرفته است، از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوة گردآوری دادهها غیر آزمایشی است. روش تحقیق استفادهشده در این پژوهش پیمایشی- توصیفی است. جامعة آماری عبارت است از تمام خانوارهای کشاورز روستاهای شهرستان قروه که با استفاده از فرمول کوکران، 198 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدهاند. برای سنجش سطح امنیت غذایی از مقیاس دسترسی به ناامنی غذایی در خانواده (HFIAS) استفاده شد. این شاخص نُه پرسش دارد و روایی و پایایی آن در مطالعات مختلف به اثبات رسیده است و روشی سریع و آسان برای سنجش امنیت غذایی است و پایایی آن در تحقیق حاضر 95/0 است. در این مطالعه، در کنار آمار توصیفی از تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج بررسی وضعیت امنیت غذایی نشان میدهد که تنها 15 درصد خانوارها امنیت کامل غذایی دارند. 5/42 درصد دارای ناامنی غذایی در سطح کم، 5/31 درصد دارای ناامنی متوسط و 11 درصد دارای ناامنی شدید غذاییاند. نتایج رگرسیون نشان داد پنج متغیر آگاهی تغذیهای، مشارکت زنان، کلاسهای ترویج، توان اقتصادی و تعداد افراد تحت تکفل تأثیر بیشتری بر تأمین امنیت غذایی خانوار دارند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Identifying and analyzing the barriers in women’s economic participation in the rural regions of the Zanjan Province (Case study: Abhar- Rod Rural District)شناسایی و تحلیل موانع مشارکت اقتصادی زنان در مناطق روستایی استان زنجان (مطالعة موردی: دهستان ابهررود)5015105316610.22059/ijaedr.2014.53166FAروح الهرضاییدانشیار، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه زنجان0000-0001-69968771الهامودادیدانشجوی کارشناسی ارشد توسعة روستایی، دانشگاه زنجانJournal Article20110718The main purpose of this survey was to identify and analyze the barriers in women’s economic participation in the rural regions of the Zanjan Province. The study was an analytical- explanatory research regarding its method. The statistical population of the study were consisted of all the rural women in the Abhar-Rod rural district (N= 1300). According to the Krejcie and Morgan table, a sample size of 300 was selected using a stratified random sampling technique (n=300). A questionnaire was used to collect the data. A panel of experts confirmed the validity of the questionnaire. A pilot study was conducted to establish the reliability of the instrument. The Cronbach’s Alpha coefficient for the main scales of the questionnaire was higher than 0.75. The descriptive results showed that the highest level of rural women’s economic participation was in the three fields of: agriculture (including participation in farming and horticultural activities), keeping and breeding livestock and poultry, and processing and sales of household products (such as yogurt, curd, pickle, jam and etc.), respectively. The results of the factor analysis revealed that four factors namely, social- cultural, structural- institutional, personal- psychological and professional explained 67.76% of total variances of the barriers to rural women’s economic participation.تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تحلیل موانع مشارکت اقتصادی زنان در مناطق روستایی استان زنجان صورت پذیرفت. به لحاظ روش پژوهش، این تحقیق از نوع تحقیقات تحلیلی- تبیینی است. جامعة آماری تحقیق را تمامی زنان روستایی دهستان ابهررود تشکیل میدهند (1300N=) که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 300 نفر از آنان از طریق روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با نظر پانلی از کارشناسان و متخصصان تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق، پیشآزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبهشده برای مقیاسهای اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالاتر از 75/0) بود. نتایج آمار توصیفی نشان داد که بیشترین مشارکت اقتصادی زنان روستایی در این مطالعه به ترتیب اولویت در سه زمینة «کشاورزی (شامل مشارکت در فعالیتهای زراعی و باغی)»، «نگهداری و پرورش دام و طیور» و «فراوری و فروش محصولات خانگی (مانند ماست، کشک، ترشی، مربا و غیره)» بود. یافتههای تحلیل عاملی بیانگر آن بود که 76/67 درصد از واریانس کل موانع مشارکت اقتصادی زنان روستایی در دهستان ابهررود را چهار عامل اجتماعی- فرهنگی، ساختاری- نهادی، فردی- روانشناختی و حرفهای تبیین میکنند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923The effect of Constructivist teaching method on learning of metrology and climatology of agricultural studentsتأثیر روش تدریس سازاگرا بر یادگیری دانشجویان کشاورزی در درس هوا و اقلیمشناسی5115195316710.22059/ijaedr.2014.53167FAیوسفحجازیاستاد گروه ترویج و آموزش کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-6082-726Xفاطمهشفیعیدانشجوی دکتری آموزش کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-9209-8671احمدرضوانفراستاد گروه ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-8320-791Xسید حمیدموحد محمدیدانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانجوادبذرافشاناستادیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20120220Because of implications for improving agricultural students’ learning and finally problem solving, creativity and employability, nowadays the modern teaching methods are a matter of great concern. Therefore, this study explored the effect of teaching methods on learning of agricultural students in Campus of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran. The study was carried out during a semester for metrology and climatology course. 75 students enrolled in the course were assigned to treatment and control groups. The experimental group was tough using the constructivist teaching method while the control group was taught using the traditional teaching method. Experiment was implemented for total of 20 hours over 12 weeks. The instruments used for measurement of learning in higher levels thinking and lower levels thinking were as follows, mid-term and final- term tests applying open-ended (free response) questions. The content validity of the tests was approved by several of teachers of metrology and climatology. The reliability of tests was measured through the examiners reliability based on scoring rubric method which respectively calculated as 0.997 and 0.991 for mid-term and final exams. The covariance analysis results revealed that the teaching methods had effect on total grades of the students at the semester. A further exploring of findings showed that there was no significant difference in the learning of two groups when it was separated based on levels of thinking and also when it was separated based on the mid-terms and final- term tests.امروزه روشهای تدریس نوین اهمیت ویژهای دارند، زیرا بر بهبود یادگیری و به تبع آن توانایی در حل مسئله، خلاقیت و اشتغالپذیری دانشجویان کشاورزی مؤثرند؛ بنابراین مطالعة مذکور تأثیر روش تدریس سازاگرا بر یادگیری دانشجویان کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران را بررسی کرده است. مطالعه در درس هوا و اقلیمشناسی در یک نیمسال انجام گرفت. تعداد 75 دانشجوی ثبتنامکرده در درس مذکور به گروههای کنترل و آزمایش منتسب شدند. در گروه آزمایش از روش تدریس سازاگرا و در گروه کنترل از روش تدریس متعارف استفاده شد. در مجموع، مطالعه به مدت 20 ساعت در بیش از 12 هفته اجرا شد. ابزار استفادهشده برای سنجش یادگیری در سطوح بالاتر و پایینتر تفکر، آزمونهای میاننیمسال و پایاننیمسال با استفاده از پرسشهای بازپاسخ (آزادپاسخ) بود. روایی محتوایی آزمونهای مذکور توسط مدرسان مختلف درس هوا و اقلیمشناسی تأیید شد. برای تعیین پایایی از روش پایایی مصححان مبتنی بر شیوة چارچوب نمرهگذاری استفاده شد که مقدار آن برای آزمونهای میاننیمسال و پایاننیمسال به ترتیب 997/0 و 991/0 برآورد شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که روشهای تدریس مذکور بر نمرههای کلی پایان نیمسال تحصیلی دانشجویان مطالعهشده اثر داشته است. همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در یادگیری آنها به تفکیک آزمونهای میاننیمسال و پایاننیمسال و سطوح پایینتر و بالاتر تفکر هیچگونه تفاوت معنیداری مشاهده نشده است.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923The factors affecting the willingness to produce organic products: (Case study: Tomato producer in Alborz Province)بررسی عوامل مؤثر بر تمایل کشاورزان به کشت محصول ارگانیک در میان گوجهفرنگیکاران استان البرز5215285316810.22059/ijaedr.2014.53168FAمحسنشوکت فداییدانشیار اقتصاد کشاورزی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور تهرانمحمدخالدیاستادیار اقتصاد کشاورزی و عضو هیئت علمی مؤسسة پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعة روستایی0000-0003-3646-3421الهامصادقیکارشناس ارشد اقتصاد کشاوری دانشگاه پیام نور تهرانJournal Article20121119The paper aimed to assess the factors affecting the willingness of tomato producer to produce organic products in Alborz province in crop year 2010-11. The collected data was analysis by descriptive analysis and Logit econometrics model. The results of descriptive analysis showed among 90 respondents, 42.2% willing for conversion to organic agriculture. The results of Logit model estimation indicate that experience, education, hygienic elements regard, positive attitudes to environment had positive and significance relationship, and age, chemical fertilizer and pesticides negative and significance effect on willingness for organic cultivation and production.این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر تمایل گوجهفرنگیکاران به کشت محصول ارگانیک در سال زراعی 1389- 1390 در استان البرز پرداخته است. برای این منظور، از تحلیل توصیفی و مدل اقتصادسنجی لاجیت استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل توصیفی، از میان 90 نفر از پاسخگویان، 2/42 درصد به تبدیلشدن به کشاورزی ارگانیک تمایل مثبت نشان دادند. نتایج مدل اقتصادسنجی لاجیت نشان میدهد که متغیرهای سابقة کشت، میزان سواد، رعایت اصول بهداشتی، نگرش مثبت به محیط زیست رابطة مثبت و معنیدار و متغیرهای میزان سن، میزان مصرف کود و سموم شیمیایی رابطة منفی و معنیدار با تمایل به کشت ارگانیک داشته است.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Impact of financial market extension on agricultural sector’s development of Kohgilouye & BoyerAhmad provinceاثر توسعة بازارهای مالی بر توسعة بخش کشاورزی در استان کهگیلویه و بویراحمد5295355316910.22059/ijaedr.2014.53169FAیعقوبانصاریدکتری مدیریت کسب وکار، دانشگاه آگراریان ارمنستانسید علیحسینی یکانیاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری0000-0003-0730-2864Journal Article20130521Financial markets are considered because of their role in acquiring small and large savings of national economy, optimizing the flow of financial resources and distributing these resources to consumption and investment needs of economic sectors. The aim of this study was investigating the influence of financial market extension on agriculturalsector’s development of Kohgilouye and Boyer Ahmad province using VAR. The results of this study showed the effect of financial markets on agriculturalsector’s development is positive. Therefore, extending the financial markets of this province through the extension of bank credits and establishment of agricultural commodity exchange has undeniable effect on agricultural development.بازارهای مالی به سبب نقش اساسی در گردآوری منابع از طریق پساندازهای کوچک و بزرگ موجود در اقتصاد ملی، بهینهسازی گردش منابع مالی و هدایت آنها به سوی مصارف و نیازهای سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصادی مورد توجهاند. با توجه به خصوصیت منحصربهفرد بخش کشاورزی استان کهگیلویه و بویراحمد و گسترش و توسعة بازارهای مالی در این استان، مطالعة حاضر با هدف بررسی اثر توسعة بازارهای مالی بر توسعة بخش کشاورزی در این استان و با بهرهگیری از الگوی VAR صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد اثر توسعة بازارهای مالی بر توسعة بخش کشاورزی مثبت است و متغیرهای بازار مالی تأثیر شایان توجهی در تغییرات آن دارند؛ بنابراین گسترش بازارهای مالی این استان از طریق توسعة اعتبارات بانکی و توانمندساختن بورس محصولات کشاورزی گامی مؤثر در توسعة بخش کشاورزی است.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923An Analysis of deterrent factors in horticultural greenhouse units development in Sistan & Baluchestan Provinceتحلیل مؤلفههای بازدارنده در توسعة واحدهای گلخانهای در استان سیستانوبلوچستان5375445317010.22059/ijaedr.2014.53170FAزهراخوشنودی فرعضو هیئتعلمی (مربی) مجتمع آموزش عالی سراوان، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی0000-0002-6859-0129سید ابوالقاسمبرآبادیعضو هیئت علمی (مربی) مجتمع آموزش عالی سراوان، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، گروه ترویج و آموزش کشاورزیمستانهغنجیدانشجوی دکتری ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20111229The purpose of this research was to analyze deterrent factors in horticultural greenhouse units development in Sistan and Baluchestan Province (N=718). A survey method of research has been employed. The statistical population was the greenhouse’s Sistan and Baluchestan province. Based on Cochran's formula, 188 greenhouse units were selected as sample. The instrument of research was a questionnaire, developed as based on background of the subject. Cronbach’s alpha coefficient was a calculated equal to 0.87 indicating the reliability appropriateness of the questionnaire. Also, content and face validity of the questionnaire was confirmed based on expert’s opinion. Analysis of data has been done with the use of SPSS software. Findings of the research indicated that finance and legal factors were the most important deterrent factors in development of horticulture greenhouse units could explain 55.55% of the variation in dependent variable<em>.</em> این پژوهش با هدف تحلیل مؤلفههای بازدارنده در توسعة واحدهای گلخانهای در استان سیستانوبلوچستان و در چارچوب پژوهشهای پیمایشی انجام گرفته است. جامعة آماری این تحقیق را گلخانهداران استان سیستانوبلوچستان (718N=) تشکیل دادند و نمونة مطالعهشده براساس فرمول کوکران، 188 نفر تعیین شد که در دو مرحله در ابتدا با استفاده از نمونهگیری انتسابی متناسب و سپس با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بوده که پایایی و روایی محتوایی آن با استفاده از ضریب کرونباخ آلفا (87/0) و نظرخواهی از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع تأیید شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخة 15 صورت پذیرفت. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که عوامل اعتباری و قوانین و مقررات حقوقی از جمله مهمترین عوامل بازدارنده در توسعة واحدهای گلخانهای بودهاند که در مجموع 55/55 درصد واریانس را تبیین کردهاند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Analyzing food demand in Iran: Application of demand system modelsکاربرد مدلهای سیستمی در تحلیل تقاضای کالاهای خوراکی در ایران5455545317110.22059/ijaedr.2014.53171FAجوادحسین زاددانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریزفاطمهسهرابی اطهرکارشناس ارشد اقتصاد کشاورزی، دانشگاه ت بریزقادردشتیدانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریزمحمدقهرمانزادهدانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریزJournal Article20110518In this study the consumption behavior of Iranian urban households is analyzed for the eight main food commodities groups including cereal and its products, meat, milk and its products and eggs, fruits and vegetables, edible oils and butter, beverages, grains and nuts over 1974-2007. In this context, the flexible demand models such as Quadratic Expenditure, Rotterdam, Almost Ideal Demand System, Quadratic Almost Ideal Demand System, Inverse Almost Ideal Demand System (IADS) and CBS were estimated by seemingly unrelated regressions. Based on comparing the statistical tests and econometric criteria, the IADS was selected as the best model. Results showed that among the food items, dairly and meat have the least and highest quantity elasticity, respectively. The scale elasticities of meat and nuts were lower than those of other groups, which suggest that these goods are being luxurious. The results imply that there is a substitute relationship between meat and cereal, and also milk and other beverages. Furthermore, cereal has a complementary relationship with nut and oil. در این تحقیق، رفتار مصرفی خانوارهای شهری کل کشور برای هشت گروه اصلی کالاهای خوراکی تحلیل شد که شامل غلات و فراوردههای آن، انواع گوشت، شیر و فراوردههای آن و تخممرغ، میوه و سبزیها، روغنها و کره، نوشیدنیها، حبوبات و خشکبار هستند. برای نیل به این هدف با استفاده از دادههای سری زمانی مربوط به سال 1353- 1386 انواع سیستمهای انعطافپذیر تقاضا مانند سیستم تقاضای مخارج درجه دوم، سیستم تقاضای روتردام، سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل، سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل درجه دوم، سیستم تقاضای معکوس تقریباً ایدهآل و یک سیستم هیبرید تقاضاCBS با استفاده از روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط برآورد شدند که با مقایسة آنها از طریق آزمونهای آماری و معیارهای اقتصادسنجی، سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل معکوس به عنوان مدل برتر انتخاب شد. نتایج نشان داد که در میان اقلام غذایی، لبنیات کمترین و گوشت بیشترین کششهای مقداری را دارند و کشش مقیاس گوشت و خشکبار از سایر گروهها پایینتر بوده که بیانگر لوکسبودن این کالاهاست. همچنین، نتایج بیانکنندة این است که گوشت با غلات و شیر با دیگر آشامیدنیها رابطة جانشینی و غلات با خشکبار و روغن رابطة مکملی دارد. <br /><br clear="all" />دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Factors influencing people participation in rural reclamations plansبررسی عوامل مؤثر بر مشارکتهای مردمی در طرحهای عمران روستایی5555645317210.22059/ijaedr.2014.53172FAمریممورجدانشجوی کارشناسی ارشد ترویج کشاورزی، دانشگاه تهرانمهتابپوراتشیدانشجوی دکتری آموزش کشاورزی، دانشگاه تهران0000-0002-8766-3709میرزا رضاآخوند زردینیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کشاورزی دانشگاه تهرانمجتبیسوختانلودانشجوی دکتری آموزش کشاورزی دانشگاه تهران0000-0002-8858-4332Journal Article20120417The purpose of this study was to determine factors influencing people participation in rural reclamations plans.The research method was descriptive-correlation and data collected using questionnaire. Statistical population of the research comprised 3400 villagers at Hoveize County. 246 members was randomly selected using Cochran formula and applying random sampling method. Validity of the instrument determined by opinions of some local experts of Hoveize County and professors at faculty of agricultural economics and development, University of Tehran, and reliability determined by Cronbach’s alpha. Cronbach’s alpha for the variable participation in rural reclamations plans was 0.94, showed excellent reliability. Data was analyzed using SPSS version 11.5. The findings showed that there was a significant and positive correlation between participation in reclamations plansand variables including educational level use of mass media, social participation, social solidarity, and satisfaction of past reclamations plans. In contrast, age and participation in reclamations plans were correlated negatively and positively. The finding of path analysis revealed that social participation has the most effect on Villagers’ participation in reclamations plans.هدف این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر مشارکتهای مردمی در طرحهای عمران روستایی است. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعة آماری تحقیق شامل 3400 فرد روستایی شهرستان هویزه بوده است که 246 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که از لحاظ روایی با نظرخواهی از تعدادی از کارشناسان محلی شهرستان هویزه و استادان دانشکدة اقتصاد و توسعة کشاورزی دانشگاه تهران تأیید شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه نیز از روش آزمون مقدماتی استفاده شد که آلفای کرونباخ محاسبهشده برای متغیر مشارکت در طرحهای عمران روستایی برابر 94/0 به دست آمد و مبین پایایی عالی بود. تحلیل دادهها با استفاده از برنامة نرمافزاری SPSS نسخة 5/11 انجام گرفته است. یافتههای تحقیق نشان داد که تحصیلات، میزان استفاده از رسانهها، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و رضایت از طرحهای عمرانی دارای رابطة مثبت و معنیداری با مشارکت در طرحهای عمرانی بودند. در حالی که سن دارای رابطة منفی و معنیداری با مشارکت در طرحهای عمرانی بود. نتایج تحلیل مسیر بیانگر آن بود که متغیر مشارکت اجتماعی دارای بیشترین تأثیر بر مشارکت در طرحهای عمرانی توسط روستاییان است.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Analysis of the promoting factors of the development in participatory irrigation management (Case study: Miandarband rural district)تحلیل عوامل پیشبرندة توسعة مدیریت مشارکتی آبیاری (مطالعة موردی: دهستان میاندربند)5655735317310.22059/ijaedr.2014.53173FAروناکعربیدانشجوی کارشناسی ارشد توسعة روستایی، دانشگاه رازی0000-0001-7292-8041علی اصغرمیرک زادهاستادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه رازیکیومرثزرافشانیدانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه رازیJournal Article20131024The main purpose of this study was analyzingthe promoting factors of the developmentin participatory irrigation managementin the irrigation network of Miandarband villages located in Kermanshah County. The research population consisted of all beneficiaries of this area (N=417). By using the Cochran's formula, 126 people were chosen through a random stratified sampling method with appropriate attribution. The main instrument was questionnaire which validity was obtained by Regional Water organization expert of Kermanshah County and panel of faculty members of extension and rural development in Razi University. To measure reliability of questionnaire Cronbach's Alpha formula calculated (α=0.79). Data was analyzed by SPSS<sub>16 </sub>software.The results of the exploratory factor analysis classified the promoting factors of development of participatory management irrigation in seven factors of economic, educational-extension, supportive,technical,cultural, social and managerial. The results of this study gains many achievements for the institutions involved in irrigation management transfer to beneficiaries.پژوهش حاضر با هدف کلی تحلیل عوامل پیشبرندة توسعة مدیریت مشارکتی آبیاری در شبکة آبیاری میاندربند در شهرستان کرمانشاه انجام گرفت. جامعة آماری پژوهش شامل بهرهبرداران شبکة آبیاری میاندربند شهرستان کرمانشاه بودند (N=417). با استفاده از فرمول کوکران، 126 نفر از آنها به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش برای جمعآوری دادهها پرسشنامهای بوده که روایی آن بر پایة نظر جمعی از کارشناسان سازمان آب منطقهای کرمانشاه و اعضای هیئت علمی گروه ترویج و توسعة روستایی دانشگاه رازی تأیید شد و پایایی آن نیز با محاسبة ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (α=0/79). تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS<sub>win20</sub>انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، عوامل پیشبرندة توسعة مدیریت مشارکتی آبیاری از دیدگاه بهرهبردران مطالعهشده را در هفت عامل اقتصادی، آموزشی- ترویجی، حمایتی، فنی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی طبقهبندی کرد. نتایج این مطالعه میتواند دستاوردهایی برای نهادهای درگیر در انتقال مدیریت شبکههای آبیاری به بهرهبرداران به همراه داشته باشد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923Identify the most distinguishing factors of wheat farmers' attitudes and behaviors regarding food security in Northern Provinceشناسایی مؤثرترین عوامل متمایزکنندة نگرش و رفتار گندمکاران در خصوص امنیت غذایی در شمال خوزستان5755835317410.22059/ijaedr.2014.53174FAکبریشبانیکارشناس ارشد، دانشگاه رامین خوزستانمحمدرضاشاه پسنداستادیار مؤسسة آموزشی عالی علمی کاربردی وزارت جهاد کشاورزیمسعودبرادراندانشیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رامین خوزستانبهمنخسروی پوراستادیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رامین خوزستان0000-0003-4898-1082نوشینزندی سوهانیاستادیار دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رامین خوزستانJournal Article20131026The purpose of this study is identify the most distinguishing factors of farmers' attitudes and behaviors regarding food security. The research method was survey and correlational research. The population was 25435 farmers of Shush, Shooshtar and Dezful district. 379 farmers were selected based on the table of Takman and Morgan. Finally, 237 questionnaires were collected. Data collection was a researcher-made questionnaire. Its validity based Expert Panel and reliability by carrying out a pilot study carried out in the study sample were confirmed. Cronbach's alpha coefficient for variables of knowledge, attitude and behavior of farmers related to food security was achieved respectively: 0.84, 0.92 and 0.92. After completion of the questionnaire, the coding of questionnaire was performed and description and analysis of data using statistical software SPSS<sub>16</sub> was done. The results showed that attitude of wheat farmers about the food security was positive and behavior was responsibly. Results of stepwise discriminate analysis showed that the amount of knowledge of wheat farmers about food security is the most effective variable in separating of attitude groups and variables of attitude and knowledge about food safety.The agricultural job experience is the most effective variables in separating of behavioral groups. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤثرترین عوامل متمایزکنندة نگرش و رفتار کشاورزان گندمکار در خصوص امنیت غذایی بوده است. روش این تحقیق پیمایشی و از نوع همبستگی و جامعة آماری پژوهش 25435 نفر از گندمکاران شهرستانهای شوش، شوشتر و دزفول است. حجم نمونة آماری براساس جدول تاکمن و مورگان، 379 کشاورز برآورد شد که در نهایت 237 پرسشنامه جمعآوری شد. روش نمونهگیری در این تحقیق تصادفی ساده و ابزار جمعآوری داده پرسشنامة محققساخت بود که روایی آن براساس پانل متخصصان و پایایی آن از طریق مطالعة پایلوت در خارج از نمونة اصلی مطالعه تأیید شد. میزان آلفا برای متغیرهای دانش در خصوص امنیت غذایی، نگرش در خصوص امنیت غذایی و رفتار در خصوص امنیت غذایی به ترتیب 82/0، 92/0 و 92/0 به دست آمد. پس از تکمیلشدن پرسشنامه، کدگذاری اطلاعات پرسشنامه انجام گرفت و توصیف و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری <em><sub>win16</sub></em> Spss صورت پذیرفت. نتایج آمار توصیفی نشان داد کشاورزان گندمکار منطقه در خصوص امنیت غذایی نگرش مثبت دارند و نوع رفتار آنان در این خصوص مسئولانه بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تشخیصی نیز نشان داد میزان دانش گندمکاران در خصوص امنیت غذایی مؤثرترین متغیر در تفکیک گروههای نگرشی و متغیرهای نگرش و دانش در خصوص امنیت غذایی و سابقة فعالیتهای کشاورزی مؤثرترین متغیرها در تفکیک گروههای رفتاری بودهاند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483845320140923English Abstractsچکیده های انگلیسی1175332510.22059/ijaedr.2014.53325FAJournal Article20150418