دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923An Analysis of the Effects of the Policies of Water Demand Management in Marvdasht: An Application of the Positive Mathematical Programming (PMP)تحلیلی بر آثار سیاستهای مدیریت تقاضای آب در شهرستان مرودشت4414558182810.22059/ijaedr.2019.287458.668800FAحمیدرضابشیریدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه آزاد مرودشت، مرودشت، ایرانسید نعمت الهموسویدانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه آزاد مرودشت، مرودشت، ایرانبهاء الدیننجفیاستاد گروه اقتصاد کشاورزی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایرانJournal Article20190904Water scarcity is a major deterrent to agricultural development. Adopting appropriate policies to sustain this resource has become an important strategic issue in the country. One of the policies implemented in the agricultural sector for sustainable water resources is the policy of changing the pattern of cropping and reducing the level of water crop cultivation based on the pattern and increasing irrigation efficiency. Accordingly, the aim of this study was to determine the effectiveness of gradual reduction of rice cultivation area along with increasing irrigation efficiency on economic and environmental indices in Marvdasht County. For this purpose, a Positive Mathematical Planning Model (PMP) and calibrated based on crop area data for the year 2017-2018 used. The method used for data collection was based on survey, documentary studies and the use of expert opinions and experiences. The results of this study showed that the application of water demand management policies in the context of different scenarios of reducing rice crop area, in spite of the decrease in the economic benefits of the agricultural sector, improves the economic efficiency index of water resources and decreases the water demand. Therefore, in order to stabilize surface and ground water resources in Marvdasht city, it recommend to change the optimum cropping pattern, in order to reduce the cultivation level of water crops and provide farmers with facilities to equip their farms with new irrigation systems.امروزه کمبود آب بهعنوان عامل مهم بازدارنده توسعه کشاورزی میباشد. اتخاذ سیاستهای مناسب برای پایداری این منبع به یک موضوع مهم و استراتژیک در کشور تبدیل شده است. از جمله سیاستهای قابل اجرا در بخش کشاورزی جهت پایداری منابع آب، سیاست تغییر الگوی کشت و کاهش سطح زیر کشت محصولات آب بر از الگو و افزایش راندمان آبیاری میباشد. بر این اساس، هدف این مطالعه تعیین میزان اثربخشی کاهش تدریجی سطح زیر کشت برنج بههمراه افزایش راندمان آبیاری بر شاخصهای اقتصادی و زیستمحیطی شامل میزان مصرف آب، بهرهوری آب و بازده برنامهای در هر هکتار در شهرستان مرودشت بود. برای این منظور، یک مدل برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP) مورد استفاده قرار گرفت و نسبت به دادههای مربوط به سطح کشت محصولات در سال پایه 1396-1397 کالیبره گردید. روش درنظر گرفته شده برای جمعآوری دادههای این مطالعه مبتنی بر مطالعات پیمایشی، اسنادی و استفاده از نظرات و تجربیات کارشناسی بوده است. نتایج مطالعه نشان داد اعمال سیاست مدیریت تقاضای آب در چارچوب سناریوهای مختلف کاهش سطح زیر کشت محصول برنج، علیرغم کاهش در منافع اقتصادی بخش کشاورزی منطقه باعث بهبود شاخص بهرهوری اقتصادی منابع آب و کاهش تقاضای آب به میزان 26 درصد میشود. بنابراین، جهت پایداری منابع آب سطحی و زیرزمینی در شهرستان مرودشت، تغییر الگوی بهینه کشت در جهت کاهش سطح زیرکشت محصولات آببر و اعطای تسهیلات به کشاورزان برای تجهیز مزارع به سیستمهای نوین آبیاری توصیه میشود. با توجه به کاهش بازده برنامهای در نتیجه اعمال این سیاست، حمایت از کشاورزان میتواند در موفقبت اجرای این سیاست موثر واقع شود.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Development and validation of appropriate indicators to assess the vulnerability of agricultural areas in droughtتدوین و اعتبارسنجی شاخصهای مناسب ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی4574688181510.22059/ijaedr.2021.294752.668862FAنرگسکفایتیدانشجو دکترا، گروه آبیاری ، دانشکده مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانخلیلقربانیدانشیار، گروه آبیاری ، دانشکده مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانغلامحسینعبدالله زادهدانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان- گرگان، ایران0000-0002-5540-0760Journal Article20200105 Although many indicator-based vulnerability assessing tools for agriculture have been developed in the last decades, considerably less effort has been put on their validation. The aim of this study was to identify and validate appropriate indicators to assess the vulnerability of agricultural areas in drought conditions in Golestan province. In the first stage, by examining the literature on vulnerability in drought conditions, 64 indicators in three dimensions of "exposure", "sensitivity" and "adaptability" were developed and selected. In order to be judged, 30 experts were selected from among the faculty members of the Departments of Water Engineering, Agriculture and Plant Breeding, Agricultural Extension and Education and Agricultural Economics, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, and experts from the Water Engineers Company. In order to reach the collective agreement of the sample experts and to determine the validity level of the indicators, the average statistics, standard deviation and coefficient of variation were calculated for each of the indicators. To test the hypothesis that the score of the desired indicators is higher than the average, a sample t-test was used. The results showed that, except for one indicator, all other indicators were suitable by experts to assess the vulnerability of agricultural areas in drought conditions.اگرچه ابزارهای زیادی مبتنی بر شاخص برای ارزیابی آسیبپذیری کشاورزی در دهههای گذشته توسعه یافته است، اما تلاش قابل توجهی برای اعتبار سنجی آنها انجام نشده است. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی و اعتبارسنجی شاخصهای مناسب برای ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی در استان گلستان انجام شده است. در مرحله اول با بررسی ادبیات موضوع در زمینه آسیبپذیری در شرایط خشکسالی تعداد 64 شاخص در سه بعد "در معرض قرار گرفتن"، "حساسیت" و "سازگاری" تدوین و انتخاب شد. بهمنظور اعتبارسنجی در معرض قضاوت 30 کارشناس خبره که از میان اعضای هیات علمی گروههای مهندسی آب، زراعت و اصلاح نباتات، ترویج و آموزش کشاورزی و اقتصاد کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابعطبیعی گرگان و کارشناسان شرکت مهندسین فعال در زمینه آب انتخاب شده بودند، قرار گرفت. بهمنظور دستیابی به توافق جمعی کارشناسان نمونه و تعیین سطح اعتبار شاخصها، آمارههای میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات برای هرکدام از شاخصها محاسبه گردید. جهت بررسی این فرضیه که امتیاز شاخصهای مورد نظر بیشتر از حد میانگین است، از آزمون t تکنمونهای استفاده شده است. نتایج نشان داد که، بهجز یک شاخص، بقیه شاخصها از نظر کارشناسان برای ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی مناسب میباشند. دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Analysis of Psychological Factors Affecting Farmers’ Behavior in Using Low-pressure Irrigation System in the East Azarbaijan Provinceواکاوی عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر رفتار بهکارگیری سامانه آبیاری کمفشار در استان آذربایجانشرقی4694878179510.22059/ijaedr.2021.311867.668961FAروح الهرضاییدانشیارگروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0001-69968771آرزومختاریاستادیار گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانحسینشعبانعلی فمیاستاد گروه ترویج و توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-4885-0317Journal Article20201014One of the main mechanisms in optimizing water consumption management is the use of related technologies to achieve high productivity level. In recent years, low-pressure irrigation system has been considered as one of the new methods to improve efficiency of surface irrigation. This study aimed to analyze the psychological factors affecting farmers' behavior in using low-pressure irrigation system. This qualitative study is performed in East Azarbaijan province. The statistical sample population consists of 393 farmers out of 112010 farmers of East Azarbaijan province. This seems to be a sufficient sample of farmers due to the use of Cochran's formula and multi-stage sampling method. The SPSS version 20 and AMOS version 21 were used to analyze the data. The results of using structural equation modeling showed that the variables of attitude, self-efficacy, mental norms and behavioral control were explained 57% of the variance changes. The variable of ethical norms has been a stronger predictor of the tendency to use low-pressure irrigation.یکی از سازوکارهای اصلی در مدیریت بهینه مصرف آب در کشاورزی، استفاده از فناوریهای مرتبط برای دستیابی به بهرهوری بالا است. در سالهای اخیر فناوری آبیاری کمفشار بهعنوان یکی از روشهای نوین بهبود راندمان آبیاری سطحی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت عوامل روانشناختی بر رفتار کشاورزان در بهکارگیری فناوریهای نوین، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل روانشناختی موثر بر رفتار کشاورزان در بهکارگیری سامانه آبیاری کمفشار در استان آذربایجانشرقی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر طرح تحقیق، پژوهش کمی است. جامعه آماری تحقیق، کشاورزان استان آذربایجانشرقی به تعداد 112010 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران، نمونه 393 نفری از آنها با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS20 و AMOS21 استفاده شد. نتایج تجربی پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای نگرش، خودکارآمدی، هنجارهای اخلاقی، کنترل رفتاری و تمایل بر بهکارگیری فناوری آبیاری کمفشار، 57 درصد از واریانس متغیر کاربرد آبیاری کمفشار را تبیین کردند. همچنین، بر اساس نتایج مشخص شد که متغیر هنجارهای اخلاقی، پیشبینیکننده قویتری برای متغیر تمایل به کاربرد آبیاری کمفشار بود.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923A study on the entrepreneurial activity of rural women, empesizing on household food security in Khorramabad Contyبررسی فعالیت کارآفرینی زنان روستایی با تاکید بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی شهرستان خرم آباد4895058181210.22059/ijaedr.2021.295835.668870FAفاطمهملکی فردکارشناسی ارشد گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانرضوانقنبریاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0001-8741-7965سعیدغلامرضاییدانشیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0003-3070-137Xمحمدرضاپاکروان چرودهاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0002-1570-4954Journal Article20200113Food security is introduced as a global indicator of the welfare level of households worldwide, especially in developing countries. Also, income extracted from the entrepreneur of women in the rural area affects the total income of the household and their access to high-quality foods based on their preferences. In this study, the association between food security and the entrepreneur of women was investigated in the rural area in Khorramabad county in 2019-2020. Data were collected via face-to-face interview and the status of food security was assessed by using Household Food Insecurity Access Scale (HFIAS). The results showed that about 23.6% of households were food secure while 13.9%, 23.8% and 38.7% of them were marginal, moderate and severe food insecure, respectively. Also, about 79% of households who have an entrepreneural woman faced food insecurity, while about 73.9 of those who don't have faced food insecurity. The results showed that the probability of being food secure in households with a female entrepreneurial member who is activated in agricultural production and handicraft activities was higher than that of conversion and service industries. The results of the logistic regression model showed that some factors including the background of entrepreneurship activity, household income, entrepreneural income, occupation of head of household and personla saving were directly associated with food security. While distance from the central market was inversely associated with food security. So, distributing inexpensive raw materials, providing subsidized inputs, improving job opportunities, holding educational classes, providing low-interest facilities for economic empowerment and stimulating productive activity for entrepreneurial households was suggested.امنیت غذایی بهعنوان شاخص جهانی در سطح خانوار برای رفاه افراد بهویژه در کشورهای در حال توسعه شناخته شده است. از طرفی، درآمد حاصل از فعالیتهای کارآفرینی زنان در نواحی روستایی تأثیر بهسزایی بر افزایش درآمد درون خانوار و همچنین، دسترسی به موادغذایی با کیفیت و متناسب با ترجیحات خانوار را فراهم میآورد. مطالعه پیشرو با هدف تعیین سطح امنیت غذایی خانوارهای زنان کارآفرین و غیرکارآفرین مناطق روستایی صورت گرفت. مطالعه پیشرو در محدوده زمانی سال 98-1397 و با استفاده از پرسشنامه استاندارد بینالمللی (HFIAS) و برخی از پرسشهای مرتبط با عوامل فردی زنان کارآفرین روستایی و عوامل اقتصادی- اجتماعی خانوارها انجام گرفت. نتایج نشان داد، فقط 6/23 درصد خانوارهای منطقة هدف دارای امنیتغذایی هستند، در حالیکه میزان ناامنی غذایی (خفیف، متوسط و شدید) خانوارها بهترتیب (9/13، 8/23 و 7/38) است. میزان ناامنی غذایی خانوارهای زنان کارآفرین و غیرکارآفرین روستایی بهترتیب 79 و 9/73 درصد محاسبه شد. همچنین، نتایج نشان داد که احتمال برقراری امنیتغذایی خانوارهای زنان کارآفرین با فعالیت تولیدات کشاورزی و صنایعدستی بالاتر از صنایع تبدیلی و خدماتی است. نتایج حاصل از برآورد الگوی لاجیت نشان داد که متغیرهای سابقه فعالیت کارآفرینی، تحصیلات سرپرست خانوار، اشتغال سرپرست خانوار، درآمد حاصل از فعالیت کارآفرینی، درآمد سرپرست خانوار و پسانداز شخصی ارتباط مستقیم و معنیداری و فاصله از مراکز خرید ارتباط معکوس و معنیداری با امنیت غذایی خانوارهای روستایی شهرستان خرمآباد دارد. لذا، بهبود فرصتهای شغلی و فعالیتهای تولیدی درآمدزای سرپرست خانوارها، برگزاری کلاسهای آموزشی، ارایه تسهیلات کم بهره در جهت توانمندی اقتصادی و رونق فعالیت تولیدی برای خانوارهای کارآفرین پیشنهاد میگردد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Technical efficiency of water and determining the factors affecting adoption of new irrigation technology, with emphasis on the role of social capital (Pistachio producers in Sirjan)کارایی فنی آب و تعیین عوامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی نوین آبیاری با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی (تولیدکنندگان پسته شهرستان سیرجان)5075238179610.22059/ijaedr.2021.311351.668958FAژالهکورکی نژاداستادیار اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، سیرجان، ایران.Journal Article20201009Social capital as a qualitative factor of production is a tool to improve efficiency and productivity of farmers. One ways to achieve development is pay attention to social capital and empowerment and inform farmers by strengthening the various dimensions of this type of capital<em>.</em> Pistachio as a green gold has an important role in the agricultural sector of Sirjan. One of the biggest problems for pistachio farmers is the severe limitation of water resources. However, many farmers use the traditional method of irrigation. In this study, 285 pistachio farmers in Sirjan city were selected based on Cochran's formula. Then, they divided into 2 groups based on the type of irrigation method (traditional or modern). After that, different dimensions of social capital were evaluated based on Putnum (2000) and in the presence of this factor, the efficiency of water input was calculated. In addition, using the Tobit model, the factors affecting water efficiency and using the logit model, the factors affecting the adoption of new irrigation technology with emphasis on the role of social capital were studied. Data were collected using a questionnaire in 2018-19. According to the results, the social capital index in both groups was evaluated based on the dimensions of trust and norms and social cohesion at a medium level and in terms of participation and social networks at a low level. The average water efficiency (CRS) with and without social capital among farmers who use traditional irrigation methods were 31% and 27%, respectively. These values in the group of farmers who use new methods of irrigation were determined 67% and 58%, respectively. In addition, it was found that the variables of participation in water saving programs, education, social capital, water price and type of irrigation have a positive effect on water technical efficiency. The variables of access to bank credit, income, social capital and water price had the most positive effect on the acceptance of new irrigation by farmers. It is recommended that by consolidating the savings of small farmers and integrating orchards through agricultural cooperatives and water user associations, which are the most important sources of formation and strengthening social capital among farmers, steps can be taken to increase water efficiency and expand the use of modern irrigation system.سرمایه اجتماعی بهعنوان عامل تولیدی کیفی، ابزاری برای اصلاح کارایی و بهرهوری کشاورزان است. یکی از راههای نیل به توسعه توجه کردن به سرمایه اجتماعی و توانمندسازی و آگاه کردن کشاورزان از طریق تقویت ابعاد مختلف این نوع سرمایه میباشد. پسته بهعنوان طلای سبز نقش مهمی در بخش کشاورزی شهرستان سیرجان دارد. یکی از بزرگترین مشکلات کشاورزان تولیدکننده پسته، محدودیت شدید منابع آبی است. با این وجود، تعداد زیادی از کشاورزان از روش سنتی به آبیاری میپردازند. در این تحقیق، ابتدا 285 کشاورز تولیدکننده پسته در شهرستان سیرجان براساس فرمول کوکران انتخاب شدند و براساس نوع روش آبیاری (سنتی یا مدرن) به دو گروه تقسیم شدند. سپس، ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی براساس نظر Putnum در این دو گروه ارزشگذاری شد و در حضور این عامل کارایی نهاده آب محاسه شد. با استفاده از مدل توبیت عوامل مؤثر بر کارایی آب و با کاربرد مدل لاجیت فاکتورهای تأثیرگذار بر پذیرش تکنولوژی آبیاری نوین با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه در سال 98-1397 جمعآوری شدند. با توجه به نتایج، شاخص سرمایه اجتماعی در هر دو گروه مورد بررسی، براساس ابعاد اعتماد و هنجارها و انسجام اجتماعی در سطح متوسط و از نظر مشارکت و شبکههای اجتماعی در سطح پایین ارزیابی شد. میانگین کارایی آب (CRS) با احتساب سرمایه اجتماعی و بدون احتساب آن در بین کشاورزانی که از روش آبیاری سنتی استفاده میکنند، به ترتیب 31 و 27 درصد و این مقادیر در گروه کشاورزانی که با روشهای جدید با آبیاری میپردازند بهترتیب 67 و 58 درصد تعیین شد. یافتهها نشان داد متغیرهای شرکت در برنامههای صرفهجویی آب، تحصیلات، سرمایه اجتماعی، قیمت آب و نوع آبیاری تأثیر مثبت بر کارایی فنی آب دارند. بهعلاوه متغیرهای دسترسی به اعتبارات بانکی، میزان درآمد، سرمایه اجتماعی و قیمت آب بیشترین تأثیر مثبت بر پذیرش آبیاری نوین توسط کشاورزان داشتند. توصیه میشود دولت با تشویق کشاورزان جهت تجمیع پساندازهای کشاورزان خرد و یکپارچهسازی باغات از طریق تعاونیهای کشاورزی و آببران که مهمترین منبع تشکیل و تقویت سرمایه اجتماعی در بین کشاورزان است، در جهت افزایش کارایی آب و گسترش استفاده از سیستم آبیاری نوین گام بردارد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Investigating the Effect of Packaging of Agricultural Products on the Consumer's Purchase Intentionبررسی مؤلفه های بستهبندی محصولات کشاورزی بر قصد خرید مصرفکننده5255398180210.22059/ijaedr.2021.307443.668936FAناصرسیف اللهیدانشیار گروه مدیریت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0003-3084-256XJournal Article20200802In today's competitive world with different types of products, the success of any product in sales requires that the packaging and appearance of the product can establish an effective relationship with buyers and provide the customer's attention. Considering the role and importance of packaging in consumer buying behavior, the purpose of this study is to investigate the effect of packaging dimensions of agricultural products (packaging design, font type, packaging color, packaging materials and printed information) on consumer purchasing intent. The type of research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of the nature of the method. The statistical population of the study includes consumers of packaged agricultural products (food). According to Morgan and Krejcie table, 384 people as a sample size by simple random sampling method (available) who referred to two convenience stores in Ardabil (food purchase). They were elected. Data collection tool is two standard questionnaires (Belo and Lachan (2012) that validity has been confirmed using face validity and its reliability has been confirmed using Cronbach's alpha. Data analysis has been performed using Spss21and PLS software. He said that color packaging, design, font type, quality of packaging materials and printed information have a significant effect on consumer intention to buy, and among the dimensions of packaging of agricultural products, color and packaging design have the greatest impact on consumer intention.در دنیای رقابتی امروزه با انواع مختلف محصولات، موفقیت هر محصول در فروش، مستلزم این است که بستهبندی و ظاهر محصول بتواند ارتباط مؤثری را با خریداران برقرار کند و زمینه جلب نظر مشتری را فراهم سازد. با توجّه به نقش و اهمیت بستهبندی در رفتار خرید مصرفکننده، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ابعاد بستهبندی محصولات کشاورزی(طراحی بستهبندی، نوع قلم، رنگ بستهبندی، مواد بستهبندی و اطلاعات چاپی) بر قصد خرید مصرفکننده است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت روش کار توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل مصرفکنندگان محصولات بستهبندیشده کشاورزی(مواد غذایی) هستند که به دو فروشگاه زنجیرهای رفاه موجود در شهر اردبیل مراجعه میکنند. حجم نمونه آماری با توجه به جدول مورگان و کرجسی 384 نفر محاسبه و با روش نمونهگیری تصادفی ساده(در دسترس) انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها دو پرسشنامه استاندارد بود که روایی آنها با استفاده از اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شده است. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Spss21 و PLS صورت گرفت نتایج تحقیق نشان داد که رنگ بستهبندی، طراحی، نوع فونت، کیفیت مواد بستهبندی و اطلاعات چاپ شده بر قصد خرید مصرفکننده تأثیر معنیداری دارند و در بین ابعاد بستهبندی محصولات کشاورزی رنگ و طراحی بستهبندی بیشترین تأثیر را بر قصد خرید مصرفکننده دارند. یافتـههـای ایـن پـژوهش مـیتوانـد در برنامهریزی تولیدکنندگان محصولات مواد غذایی به سمت توجه بیشتر به ابعاد بستهبندی و تقویت قصد خرید مصرفکنندگان مؤثر واقع شود.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Impact of the Trade Openness on Food Security in Oil-Based Economies (OPEC Countries)تاثیر درجه آزادسازی تجاری بر امنیت غذایی دراقتصادهای متکی به درآمد نفتی(عضو اوپک)5415528182410.22059/ijaedr.2021.291891.668842FAاکبرخدابخشیاستادیار گروه افتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانرضاگلستانی نسبدانش آموخته کارشناسی ارشد،گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20200227Food and nutrition is one of the basic needs of human society and its provision lies in the comprehensive category and concept of food security. It is important to study the food security situation of countries in the present era because of its prominent role in the flourishing of human capital. Food security has an undeniable impact on the physical, social and psychological well-being of society, and this has led to the issue of food security going beyond the literal concept of "food security". On the other hand, international trade, as one of the effective mechanisms in ensuring food security of countries, plays a decisive and key role. International trade links food production and consumption with trade Openness and thus plays an important and effective role. Trade Openness minimizes restrictions on food imports and exports and motivates food-producing countries. Among all the rights given to individual’s community in the basic household needs, food security is one of the most important individual needs that governments are responsible for providing and has a broad and complex concept that is determined by the interaction of a set of biological, economic and social factors. The importance of food security is such that the eradication of poverty and hunger has been considered as one of the development goals in the third millennium. The World Bank has also identified food security as one of the important indicators of development and equated it with per capita income, equitable income distribution, employment rate, environmental protection and respect for human rights.غذا و تغذیه از جمله نیازهای بنیادی جامعه بشری است که مفهومی فراتر از تأمین فیزیکی غذا دارد. امنیت غذایی تضمینکننده سلامت جامعه و بهبود کیفیت سرمایه انسانی است و بهبود کیفیت سرمایه انسانی منجر به توسعه انسانی و درنهایت قرار گرفتن جامعه در مسیر بلندمدت توسعه خواهد شد. از سوی دیگر تجارت بینالملل به عنوان یکی از ساز و کارهای موثر در تامین امنیت غذایی کشورها نقش تعیین کننده و کلیدی را ایفا میکند. تجارت بین الملل با آزادسازی تجاری، تولید و مصرف مواد غذایی را به هم مرتبط و محدودیتهای واردات و صادرات مواد غذایی را به حداقل میرساند. این تحقیق یک پژوهش تحلیلی-توصیفی است که برای انجام آن از مدل اقتصادسنجی پنلدیتا نامتوازن و از آزمونهای متناسب با اطلاعات و دادههای گردآوری شده بهرهگیری شد. جهت تخمین مدل، تحلیل دادهها، برآورد، بررسی و آزمون فرضیات مطرحشده از نرمافزار Eviews10، استفاده گردید. نتایج این پژوهش، وجود رابطه مثبت و معنیدار درجه آزادسازی تجاری، ارزش افزوده کشاورزی، درآمد نفتی و جمعیت روستایی بر امنیت غذایی را تایید کرد. اما بین متغیر بیکاری و امنیت غذایی رابطه منفی و معنیداری را نشان داد. یافتههای حاصل از برآورد و آزمونهای مدل نشان داد که مدل تخمینزده شده از برازش نسبتاً بالایی برخوردار است. دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Identification of Economic Empowerment Facilitators of Rural Women
(A case on members of rural women's Micro-Credit Funds in the province of Semnan)تحلیل مولفه های تسهیل کننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی (مورد مطالعه اعضای صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی استان سمنان)5535678182910.22059/ijaedr.2020.286690.668796FAشهراممقدس فریمانیاستادیار مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0003-3508-9300مهدیه الساداتمیرترابیدانش آموخته دکتری ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20190813 The purpose of this research was identification of Economic Empowerment Facilitators<strong> </strong>of economic empowerment among rural women. The statistical population of the study consisted of all members of rural women's Micro-Credit Funds in the province of Semnan that 112 of them were selected according to Cochran formula as sample size. This research was a survey and a researcher-made questionnaire was employed to data collection. Reliability of the questionnaire by calculating Cranach's alpha (α= 0.939) and validity of the questionnaire was confirmed by four experts of Institute of agricultural education and extension. The results of ranking the determinants of economic empowerment of rural women showed," Trust in your ability to do things", " Motivation and desire to earn money by myself ", "Membership in rural women's microfinance fund", in the first to third ranks and there are the most important factors of the economic empowerment of rural women in Semnan province. Also, according to the results of exploratory factor analysis the most important factors affecting the economic empowerment of rural women in Semnan province were classified into six factors: 1- Cultural context of rural community, 2- Participation in social and educational activities, 3- Economic and and households participations, 4- Tangible and intangible assets, 5- Family support and 6- The spirit of financial independence. In total, these factors could explain 65.76% of the total variance.هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل مولفههای تسهیلکننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی در استان سمنان بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان روستایی عضو صندوقهای اعتبارات خرد در استان سمنان بودند (1646=N) که 112 نفر از آنان با توجه به فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محققساخته استفاده شد. پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ (برابر با 939/0) و روایی پرسشنامه توسط پنل متخصصان مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از رتبهبندی نشان داد "اعتماد به توانایی خود در انجام کارها"، "انگیزه و تمایل به کسب درآمد توسط خودم" و "عضویت در صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی" در رتبههای اول تا سوم مهمترین مولفههای تسهیلکننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی قرار داشتند. همچنین، طبق نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، مهمترین تسهیلکنندههای توانمندی اقتصادی زنان روستایی در شش عامل: بستر فرهنگی جامعه روستایی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و آموزشی، مشارکتهای خانوادگی و اقتصادی، دارایی و سرمایههای مشهود و نامشهود، حمایت خانواده و روحیه استقلالطلبی مالی خلاصه شدند. این عوامل در مجموع 76/65 درصد از واریانس کل گویهها را تبیین نمودند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Investigating the Mutual Correlations between Components of Climate-Smart Agriculture, Using DEMATEL Techniqueبررسی روابط متقابل مولفههای کشاورزی اقلیم هوشمند با استفاده از تکنیکDEMATEL5695898184110.22059/ijaedr.2019.260450.668619FAمریمروستاییدانشجوی دکتری توسعه کشاورزی، گروه مدیریت و توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهرانعلیاسدیاستاد گروه مدیریت و توسعه دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-8461-6352خلیلکلانتریاستاد گروه مدیریت و توسعه کشاورزی،دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20180702Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO) has introduced climate-smart agriculture as a resistant and productive agriculture for better management of resources. This study aimed to recognition and obtaining the affecting or undergoing (cause and effect, and mutual relationship) components of climate-smart agriculture. DEMATEL technique was employed to identify and extract the Mutual relationships (effective or influential, causal and causal relationships) of the components of the climate-smart agriculture and the extent to which they interact with this agricultural system. The research was applied to a descriptive-survey method. The statistical population of the study was 15 experts in agricultural development, Agricultural extension and education, meteorology and soil science, University of Tehran. The research instrument was a questionnaire whose validity (its appearance and content) was confirmed by the opinion of professors of Tehran University. In this research, Excel software and DEMETLIC technique have been used to analyze the data. According to the results of the research, the most effective variable among the main components of agriculture in the climate-smart agricultural, increase in adaptability with effect intensity of 0.34 and the most effective the influence variable is, income sustainability with the effect intensity of 0.44, and also climate-smart agriculture with 11.18 highest interaction (both effect And effect sustainability) and income sustainability with a coefficient of 8.63 has the least interaction with other components and the agricultural system itself. The results indicate that among the main sub-components of agriculture, climate-smart agricultural is the most effective variable, improvement of water management with the intensity of 0.59 and the most effective variable, maintaining land use with the intensity of 0.53, and in terms of interaction, agricultural climate with a coefficient 3.14. The highest and 0.55 percent of agricultural insurance products have the least interaction with other subspecies and the agricultural system itself.تغییر اقلیم یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی بشر در قرن حاضر است که ادامه آن تهدید بزرگی برای آینده بشری و محیط زیست خواهد بود. کشاورزی به علت وابستگی زیاد به شرایط اقلیمی، بیش از سایر بخشها در معرض خطرهای تغییرات اقلیمی قرار دارد و از آنجا که کشورهای در حال توسعه به شدت به کشاورزی وابستهاند، تأثیر تغییراقلیم بر تولیدات این کشورها مخاطرات جدی را به همراه خواهد داشت. بهبود امنیت غذایی همزمان با کنترل تغییر اقلیم و حفظ اکوسیستمهای حیاتی، نیازمند گذار به سوی سامانههای پربازدهتر تولید محصولات کشاورزی میباشد که نهادهها را به شکلی کاراتر مصرف کنند، نوسان کمی دارند، دارای پایداری بیشتری در تولیدات هستند و در مقابل تغییرات ناگهانی و بلندمدت اقلیم انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. سازمان خواروبار جهانی الگویی را موسوم به کشاورزی اقلیم هوشمند به عنوان یک نظام کشاورزی تابآور و مولد جهت مدیریت بهتر منابع در شرایط تغییر اقلیم معرفی کرده است. این الگو سه اصل ایجاد ظرفیت تابآوری و سازگاری با شرایط تغییر اقلیم، افزایش پایدار بهرهوری و درآمد در بخش کشاورزی و کاهش یا حذف انتشار گازهای گلخانهای در صورت امکان را مدنظر قرار میدهد. هدف از این پژوهش شناسایی و استخراج روابط متقابل (تاثیرگذار یا تاثیرپذیر، روابط علی و معلولی) مولفههای کشاورزی اقلیم هوشمند و میزان تعامل آنها با این نظام کشاورزی است. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش خبرگان و اساتید توسعه کشاورزی، ترویج و آموزش کشاورزی، اقلیم و خاکشناسی دانشگاه تهران بودند که 15 نفر از آنها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه میباشد که روایی (ظاهری و محتوایی) آن بر اساس نظر اساتید دانشگاه تهران تأیید گردید. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Excel و تکنیک دیمتل استفاده گردیده است. روش دیمتل از روشهای تصمیمگیری چند معیاره بر اساس مقایسههای زوجی است. از یافتههای این تحقیق، دو مدل روابط کلی بین مولفهها و مدل روابط بین زیرمولفهها استخراج گردید. با توجه به نتایج تحقیق اثرگذارترین متغیر در بین مولفههای اصلی کشاورزی اقلیم هوشمند، افزایش سازگاری با شدت اثر 34/0 و اثرپذیرترین متغیر، پایداری درآمد با شدت اثر 44/0- میباشد و همچنین کشاورزی اقلیم هوشمند با ضریب 18/11 بیشترین تعامل (هم اثر میگذارد و هم اثر میپذیرد) و پایداری درآمد با ضریب 63/8 کمترین تعامل را با سایر مولفهها و خود نظام کشاورزی دارد. نتایج حاکی از این است که در بین زیرمولفههای اصلی کشاورزی اقلیم هوشمند اثرگذارترین متغیر، بهبود مدیریت آب با شدت اثر 59/0 و اثرپذیرترین متغیر، حفظ کاربری اراضی با شدت اثر 53/0- میباشد و از لحاظ تعامل، کشاورزی اقلیم هوشمند با ضریب 14/3 بیشترین و بیمه محصولات کشاورزی با ضریب 55/0 کمترین تعامل را با سایر زیرمولفهها و خود نظام کشاورزی دارد. در انتها با توجه به نتایج و یافتههای حاصل از تحقیق، پیشنهادهای لازم در قالب سه بخش افزایش سازگاری، پایداری درآمد و کاهش گاز گلخانهای بیان شده است.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Evaluation of Groundwater Resources Governance Indicators in Iran's Agriculture Sector: Application of the OECD Governance Framework in the Hamadan-Bahar Plainارزیابی شاخصهای حکمرانی منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی ایران : کاربرد چارچوب حکمرانی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در دشت همدان ـ بهار5916158179410.22059/ijaedr.2021.313265.668972FAترانهصرامی فروشانیدانشجو دکتری، گروه توسعه کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران0000-0003-2870-8230حمیدبلالیدانشیار گروه توسعه کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانرضاموحدیدانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران0000-0001-5210-028xJournal Article20201115Groundwater resources have long been considered as one of the vital sources of water supply and meeting the needs of human societies. Groundwater resources governance through the consensus of public, private and public actors in a participatory perspective seeks to find existing challenges and gaps, formulate, and provide solutions to improve and improve the conditions for sustainable use of water resources, especially groundwater resources. Therefore, in this study, in order to study and evaluate the governance of groundwater resources in the Hamadan-Bahar plain, the water resources governance framework presented by the OECD in 2015 was used. The present study was evaluated using field method, survey technique and questionnaire tools and using SPSS software and 3.Smart PLS in order to evaluate the governance indicators of groundwater resources from the perspective of 86 experts and officials of relevant organizations. For this purpose, the OECD governance framework (2015), which includes 3 main sections of productivity, effectiveness, trust and interaction and 12 sub-categories are divided. The results of F2 effect size showed that among the structures, policy structure, optimal use of resources, information and data with values of 0/422 0/356 and 0/326, respectively, based on F2 effect size criteria between 0/15 and 0/35 have a large effect on the latent variable exogenous And other structures have a moderate effect. In addition, the result of the fit of the general model GOF standard is 0/29, which indicates a good and acceptable fit. In addition, the results of t-test and path coefficients (β) showed that policy structures, Innovation, and Financial have the greatest and strongest impact on the governance of groundwater resources in the Hamadan-Bahar plain.منابع آب زیرزمینی از دیرباز بهعنوان یکی از منابع حیاتی تأمین آب مصرفی و رفع نیازمندیهای جوامع بشری مورد توجه بوده است. حکمرانی منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی از طریق اجماع عوامل دولتی، خصوصی و مردمی درصدد یافتن چالشها و خلاءهای موجود و ارائه راهکارهایی به منظور ارتقا و بهبود شرایط در جهت استفاده پایدار از منابع آب و بخصوص منابع آب زیرزمینی میباشد. در این مطالعه به منظور بررسی و ارزیابی حکمرانی منابع آب زیرزمینی دشت همدان ـ بهار از چارچوب حکمرانی منابع آبOECD, 2015 استفاده گردید که شامل 3 بخش اصلی بهرهوری، اثربخشی، اعتماد و تعامل و 12 رده فرعی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل 86 نفر از کارشناسان و مسئولان سازمانهای مرتبط با مسایل آب در بخش کشاورزی بودند. روش جمعآوری داده ها با استفاده از روش میدانی و ابزار پرسشنامه انجام پذیرفت و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و 3.Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بر اساس مقادیر اثر F<sup>2</sup><sup> </sup>نشان داد از میان سازهها، سازه سیاستگذاری، بودجه و تامین مالی، اطلاعات و داده به ترتیب با مقادیر 0/422، 356/0 و 326/0 دارای اثر بزرگ بر متغیر مکنون برونزا میباشند و سایر سازهها دارای اثر متوسط میباشند (اندازه اثر F<sup>2</sup> بین مقادیر 15/0و 35/0 نشاندهنده اثر بزرگ میباشند). نتیجه برازش مدل کلی بر اساس معیار GOF عدد 29/0 را بدست آمد که نشان از برازش خوب و قابل قبول مدل میباشد. همچنین نتایج حاصل از آماره آزمون t و ضرایب مسیر (β) نشان داد که سازههای سیاستگذاری و اقدامات نوآورانه و بودجه و تامین مالی بیشترین و قویترین تأثیر را بر حکمرانی منابع آب زیرزمینی دشت همدان – بهار دارا میباشند. بنابراین، وجود اطلاعات شفاف، دقیق و به موقع در سیاستگذاری صحیح منابع آب زیرزمینی باعث تصویب قوانین و اقدامات نوآورانه مناسب و سازگار با شرایط منطقه، جلب مشارکت ذینفعان و به طور کلی، ایجاد یک چرخه حکمرانی مناسب و موثر خواهد شد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Social Analysis on the Failure of Water Pumping Stations Projects (Case Study: Pasar rural in Harsin county)تحلیلی اجتماعی بر علل رکود پروژههای ایستگاه پمپاژ آب (مورد مطالعه : روستای پاسار هرسین)6176298358910.22059/ijaedr.2021.299504.668889FAپریسامرادیانکارشناس ارشد توسعه روستایی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانفرحنازرستمیاستادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-2636-0894شهپرگراوندیاستادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20200428 In the past decades, several development projects have been implemented in the country, one of the most important of which is the garden development plan and the network of water pumping stations. Considering the high cost and budget allocated for this project, the evidence and documentation of the Agricultural Jihad Office indicate that the project has failed to achieve the desired goals and has led to failure. The present study, with a qualitative approach and using root analysis method, investigated the causes of stagnation in Pasar Harsin village water pumping station project. In order to collect data, in-depth interviews, focus group and direct observation of the researcher were used and analyzed by content analysis. The study population of this study is experts involved in the project and beneficiaries of Pasar village. Also, in interviews, purposive sampling techniques have been used to achieve theoretical saturation and conceptual richness. Based on the research findings, the main causes of the stagnation of this project were inappropriate atmosphere and the prevailing atmosphere during the project. The results of root-e-analysis show that this factor has led to other key problems that have played a major role in the stagnation of pasar project in the form of causal-handicapped relationship, including the lack of financial resources of the project. Poor and inefficient planning, lack of attention to income diversity during the implementation of the project, inappropriate atmosphere and prevailing space during the project, prolongation of the project, lack of training to beneficiaries, instability of responsibility and management, poor organization and recruitment of the project, selection Inefficient contractors and impossibility before the project were noted.در دهههای گذشته طرحهای توسعهای متعددی در بخش کشاورزی کشور اجرا شده است که یکی از مهمترین این طرحها، طرح توسعه باغات و مطرح شدن شبکه ایستگاههای پمپاژ آب میباشد. با توجه به اینکه هزینه و بودجه زیادی برای این پروژه تخصیص یافته ، شواهد و مستندات اداره جهاد کشاورزی حاکی از این است که پروژه مذکور در رسیدن به اهداف مورد نظر با ناکامی مواجه بوده و به شکست منجر شده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل ریشهای به بررسی علل رکود پروژه ایستگاه پمپاژ آب روستای پاسار هرسین در استان کرمانشاه پرداخته است. به منظور گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق، گروه متمرکز و مشاهده مستقیم محقق استفاده شد که تجزیه و تحلیل این دادهها از طریق تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه این پژوهش کارشناسان درگیر در پروژه و بهرهبرداران روستای پاسار میباشند. همچنین در انجام مصاحبهها از تکنیکهای نمونهگیری هدفمند در جهت رسیدن به اشباع نظری و غنای مفهومی بهره گرفته شده است. بر اساس یافتههای پژوهش محور اصلی علل رکود این پروژه، نامناسب بودن جو و فضای حاکم در زمان پروژه حاصل شد. نتایج تحلیل ریشهای نشان میدهد این عامل زمینهساز مشکلات کلیدی دیگری گردیده که در قالب رابطه علی-معلولی در رکود پروژه پاسار نقش به سزایی داشتهاند، از جمله این موارد میتوان به کمبود منابع مالی پروژه، برنامهریزی ضعیف و ناکارآمد، عدم توجه به تنوع درآمدی در طی اجرای طرح، نامناسب بودن جو و فضای حاکم در زمان پروژه، طولانی شدن پروژه، عدم آموزش به بهرهبرداران، عدم ثبات مسئولیت و مدیریت، سازماندهی و کارگزینی ضعیف پروژه، انتخاب پیمانکاران ناکارآمد و عدم امکانسنجی قبل از اجرای پروژه اشاره کرد.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Effect of Income Risk on Optimal Cropping Pattern (Application of Data Envelopment Analysis Model)اثر ریسک درآمدی بر الگوی کشت بهینه محصولات زراعی (کاربرد مدل تحلیل پوششی دادهها)6316418182210.22059/ijaedr.2020.292914.668839FAمرضیهامین رواندانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری ایرانسید مجتبیمجاوریاندانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0003-4821-1539سید علیحسینی یکانیدانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0003-0730-2864رامتینجولاییدانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانداویدویاجیدانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه بلونیا، ایتالیاJournal Article20191125Determination of the cropping pattern and optimal combination of crops by diversification of cultivation, as an approach to reduce income risk given the economic issues and resources. Income risk as combination of price and performance risks is one of the most important risks for farmers. In this study optimal cropping pattern of crops was determined to reduce income risk by applying risk and return measures in Gorgan County in 2018. For this purpose, the diversification-consistent DEA model based on directional-distance criterion was used. The results showed that 0.05 and 11 percent decreases, respectively, in the risk measures of the coefficient of variation and conditional value at risk. Also, a 24 percent increase of the expected profit measure in the optimal cropping pattern compared to the current pattern. Furthermore, the share of more profitable crops such as medium and long rice grain with high quality and rapeseed increased in the optimal cropping pattern and share of crops such as wheat and potatoes decreased. Due to the 60 percent share of medium and long rice grain with high quality in the optimal pattern, it is recommended to use tools such as income insurance and compensating for the development of rice cultivation in the region.تعیین الگوی کشت و ترکیب بهینه محصولات از طریق ایجاد تنوع، با توجه به مسائل اقتصادی و فرصتها و منابع موجود، یکی از ابزارهای مقابله با ریسک درآمدی است که بهعنوان برآیند دو ریسک قیمت و عملکرد، از مهمترین ریسکهای پیشروی کشاورزان است. در پژوهش حاضر الگوی کشت بهینه محصولات زراعی کشاورزان شهرستان گرگان برای سال 1397 در جهت مقابله و کاهش ریسک درآمدی با بهکارگیری معیارهای ریسک و بازدهی تعیین شد، که برای این منظور از مدل تحلیل پوششی سازگار با تنوع بر مبنای معیار فاصله جهتدار استفاده گردید. نتایج برآورد حاکی از کاهش به ترتیب 05/0 و 11 درصدی در معیارهای ریسک ضریب تغییرات و ارزش در معرض خطر شرطی و افزایش 24 درصدی معیار سود انتظاری در الگوی کشت بهینه نسبت به الگوی فعلی است. همچنین در الگوی کشت بهینه سطح زیرکشت محصولات برنج دانهمتوسط مرغوب، برنج دانهبلند پرمحصول و کلزا افزایش و سطح زیرکشت گندم و سیبزمینی کاهش مییابد. با توجه به سهم 60 درصدی ارقام برنج دانهبلند پرمحصول و دانهمتوسط مرغوب در الگوی کشت بهینه، اقداماتی نظیر بیمه درآمدی و پرداختهای جبرانی به منظور ترویج بیشتر کشت این محصول در منطقه توصیه میشوند.دانشگاه تهرانتحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران2008-483852320210923Evaluation of the accuracy of benefit transfers in contingent valuation method (case study: SardabRud River)بررسی دقت روش انتقال منافع در مطالعات ارزشگذاری مشروط (مطالعه موردی: رودخانه سرد آبرود شهرستان چالوس)6436548181910.22059/ijaedr.2020.293755.668850FAفرشادمحمدیاناستادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه سیدجمالالدین اسدآبادی، اسدآباد، ایراناحمدسام دلیریاستادیاران گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه سیدجمالالدین اسدآبادی، اسدآباد، ایرانJournal Article20191222Benefits transfer method (BTM) uses economic data collected in a specific temporal and spatial situation to draw results about the value of goods and environmental services in another situation. One important consideration in the use of BTM is the validity and reliability of the method in estimating the error. Accordingly, the present study compared the entertainment value of the Sardab Rud River in Chalus, Iran estimated by BTM and main valuation by the contingent method to find out the error of BTM. The error is usually measured by convergent validity test. According to this test, the error is measurable when the main valuation research is carried out in a new location and is compared with the values derived from benefit transfer. In this study, It was found that the consumers’ mean willingness to pay for each recreational visit in the Sardab Rud River was estimated at 57679 IRR by BTM and 59,041 IRR by CVM (the main research in a new context) per family in 2014. Thus, BTM exhibited an error of 2.34%. Given the scientific validity of the previous study, this error is mainly caused by the error in the transfer of benefits and the measurement error has a negligible role. This low error implies the high reliability of the methodروش انتقال منافع برای دستیابی به نتایجی درباره ارزش کالاها و خدمات محیطزیستی در موقعیتهای مختلف، از اطلاعات اقتصادی استفاده میکند که در موقعیت زمانی و مکانی بخصوصی جمعآوری شده است. از مسائل مهم در استفاده از روش انتقال منافع، توجه به اعتبار و قابلیت اطمینان این روش با اندازهگیری میزان خطای ایجاد شده است. بر این اساس و به منظور محاسبه میزان خطای موجود در روش انتقال منافع، در این پژوهش به تعیین و مقایسه ارزش تفرجی رودخانه سردآبرود شهرستان چالوس با دو روش انتقال تابع منافع و ارزشگذاری اصلی با روش مشروط پرداخته شد. مطالعه قبلی (1392) مورد استفاده در این پژوهش، ارزش تفرجی رودخانه چالوس میباشد. اندازهگیری خطای انتقال در این تحقیق با استفاده از آزمون اعتبار همگرایی انجام گردید. در این آزمون مقادیر خطا زمانی قابل محاسبه است که تحقیقات اصلی ارزشگذاری در مکان جدید انجام و با مقادیر ناشی از انتقال منافع مقایسه شود. نتایج این مطالعه نشان داد متوسط تمایل به پرداخت استفادهکنندگان برای هر بازدید تفرجی از رودخانه سردآبرود با روش انتقال منافع برابر 57679 ریال و در روش ارزشگذاری مشروط (تحقیق اصلی در مکان جدید) 59041 ریال برای هر خانوار در سال 1393 میباشد. در این مطالعه خطای ایجاد شده در روش انتقال منافع برابر 34/2 درصد محاسبه شده است. با توجه به صحت علمی و غنای مطالعه قبلی، خطای بوجود آمده عمدتا ناشی از خطای انتقال منافع بوده و خطای اندازهگیری سهم ناچیزی در آن دارد. مقدار کم خطای بدست آمده نشان از قابلیت اطمینان بالای روش انتقال منافع در این مطالعه دارد.