2024-03-29T18:09:48Z
https://ijaedr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=8002
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
انتقال قیمت عمودی در بازار محصولات سیب زمینی و پیاز (مطالعه موردی: استان کردستان)
اسماعیل
پیش بهار
پریسا
علیزاده
در این مطالعه فرآیند انتقال قیمت محصولات سیب زمینی و پیاز بین دو سطح عمده فروشی و خرده فروشی مورد بررسی قرار گرفت. از دادههای ماهانه قیمتهای عمده فروشی و خرده فروشی 12: 1386 تا 03: 1392 این دو محصول در استان کردستان استفاده شد. نتایج آزمون ریشه واحد ADF نشان داد که سریهای قیمت خردهفروشی و عمدهفروشی هر دو محصول انباشته از درجه یک میباشند و نتایج آزمون همانباشتگی جوهانسن نیز بیانگر همانباشته بودن دو سری قیمت برای این محصولات بود. برای بررسی رابطه علی قیمت بین دو سطح خردهفروشی و عمدهفروشی محصولات از آزمون علیت استفاده گردید و نتایج بیانگر وجود رابطه علی یکطرفه از عمدهفروشی به خردهفروشی برای محصولات سیبزمینی و پیاز بود. آزمون غیرخطی بودن فرآیند تعدیلات قیمت انجام شد که نتایج آن وجود رابطه همانباشتگی غیرخطی برای هر دو محصول را تایید نمود. لذا، الگوهای تک متغیره TAR، M-TAR و LSTAR بهکار برده شد. نتایج الگوی LSTAR3,1برای محصول سیب زمینی نشان داد که برای انحرافات کمتر از آستانه، وقفه سوم آن و برای انحرافات بزرگتر از آستانه وقفه اول آن در سطح 5 درصد معنیدار میباشد. برای محصول پیاز نتایج الگوی LSTAR4,1 نشان داد که برای انحرافات کمتر از آستانه، وقفه اول آن در سطح 5 درصد معنیدار میباشد، ولی برای انحرافات بزرگتر از آستانه وقفه آن معنیدار نیست. بنابراین، انتقال قیمت در بازار محصولات سیب زمینی و پیاز در دو سطح خرده فروشی و عمدهفروشی بهصورت نامتقارن انجام میشود. لذا، ایجاد بانک اطلاعات بازاریابی با هدف جمعآوری و تحلیل اطلاعات قیمت نهادهها و محصولات کشاورزی و انتقال بههنگام این اطلاعات به عوامل بازار، ایجاد تسهیلات و خدمات زیربنایی از جمله سردخانه و انبارهای مناسب برای نگهداری این محصولات پیشنهاد گردید.
Price Transmission
nonlinear adjustments
threshold autoregressive model
Kurdistan province
2016
09
22
533
543
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60222_24fd773fc426cda8d120bef2f8f8011f.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
نقش ابزارهای اقتصادی در مدیریت یکپارچه منابع آب: مطالعه موردی نظام قیمتگذاری آب آبیاری در حوضه های آبریز غرب ایران
مرتضی
تهامی پور زرندی
سعید
یزدانی
مطالعهی حاضر به بررسی ابعاد نظام قیمتگذاری آب آبیاری به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای اقتصادی در مدیریت یکپارچه منابع آب در سطح حوضه های آبریز میپردازد. در این راستا، ابتدا با استفاده از الگوی برنامه-ریزی خطی، قیمت سایه ای آب ( قیمت طرف تقاضا) برای کشاورزان حوضههای آبریز استان کهگیلویه و بویراحمد برآورد شد. سپس با استفاده از روش اقتصاد مهندسی، هزینه تمام شده آب سر مزرعه (قیمت طرف عرضه) برای سد کوثر محاسبه گردید. از مقایسه این دو قیمت با نرخ تعرفه موجود، رویکرد مناسب قیمتگذاری آب کشاورزی معرفی شد. نتایج نشان داد، قیمت سایهای هر متر مکعب آب کشاورزی کمتر از هزینه تمام شده آن است. بنابراین، قیمتگذاری بر اساس دریافت تمام هزینههای تامین، انتقال و توزیع آب کشاورزی گزینه مناسبی برای قیمتگذاری نیست و اجرای این سیاست در راستای مدیریت یکپارچه منابع آب، مستلزم حمایت دولت از بخش کشاورزی و اعمال سیاست قیمتگذاری ترجیحی در بلندمدت است.
irrigation water
Shadow Price
Water Cost
IWRM
Iran
2016
09
22
545
556
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60223_b4a1b10e63d24324e7ecd7c3d7934124.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
اثر محدودیت عرضه آب کشاورزی بر الگوی کشت زراعی شهرستان چناران (کاربرد برنامه ریزی فازی چند هدفه با تابع عضویت غیرخطی)
آرش
دوراندیش
ساسان
ترابی
با توجه به اینکه کشاورزان در پی بهینه کردن مطلوبیت فردی خود هستند، عموما اهداف متفاوتی را به طور همزمان دنبال میکنند که اغلب آنها جنبه اقتصادی دارد و اغلب به اهدافی همچون حداقل سازی مصرف آب توجه چندانی ندارند. در مطالعه حاضر به بررسی افزودن هدف حداقل سازی مصرف آب و اعمال محدودیت در عرضه آب به اهداف چندگانه کشاورزان و تاثیر آن در الگوی کشت، مصرف آب و سود ناخالص کشاورزان پرداخته شده است. بدین منظور از برنامه ریزی فازی چندهدفه با تابع عضویت غیرخطی (تانژانت هایپربولیک) استفاده گردید. داده های مورد نیاز با تکمیل پرسشنامه از 130 کشاورز شهرستان چناران (استان خراسان رضوی) و با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای تصادفی در سال زراعی92-1391 بدست آمد و سپس کشاورزان بر اساس سطح زیر کشت به 3 گروه همگن شامل مزارع کمتر از 8 هکتار، مزارع 8 تا 24 هکتار و مزارع بیشتر از 24 هکتار تقسیم شدند. سپس الگوی بهینه برای هر یک از این 3 گروه بر اساس اهداف حداکثرسازی سود، حداقل سازی سرمایه و حداکثرسازی اشتغال و سپس با افزودن هدف حداقل سازی مصرف آب به این اهداف تدوین و اثرات این تغییر بررسی گردید. نتایج نشان داد که با ورود آب به اهداف کشاورزان در گروههای 1 و 3 مصرف آب کاهش مییابد اما در گروه 2 تغییری نمیکند، همچنین در هر 3 گروه سطح زیر کشت پیاز و خیار کاهش مییابد و در مقابل سطح زیر کشت گندم افزایش مییابد اگرچه این امر سبب کاهش درآمد بهره برداران در هر 3 گروه میشود. نتایج بررسی سیاست اعمال محدودیت در عرضه آب نیز نشان داد که با اعمال محدودیت در عرضه آب علاوه بر تغییر الگوی کشت و کاهش درآمد، مجموع سطح زیر کشت نیز در هر 3 گروه کاهش مییابد.
Chenaran
fuzzy multi-objective
restrictions on water supply
water use minimization
2016
09
22
557
567
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60224_0715a39b50f0c0fbe1533fae3049c26f.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
بررسی مزیت نسبی تولید محصولات کشاورزی مبتنی بر زیست فناوری (مطالعه موردی: گندم و ذرت در استان فارس)
سمانه
عابدی
امروزه با توجه به محدودیت منابع تولید موجود در کشور، استفاده از فناوریهای نوین نقش مهمی در صرفهجویی مصرف نهادهها، افزایش بهرهوری و بهبود مزیت نسبی در تولید محصولات کشاورزی دارد. در این راستا، زیست فناوری از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا با توجه به اهمیت موضوع و فقدان مطالعهای در زمینه اثر به کارگیری فناوری زیستی در مزیت نسبی تولید محصولات کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف تعیین شاخصهای مزیت نسبی تولید ناشی از ورود بیوتکنولوژی به عرصه تولید محصولات گندم و ذرت در استان فارس انجام شده است. بر این اساس با توجه به اطلاعات در دسترس از انواع کودهای زیستی و ترکیبات مختلف آن با کود شیمیایی، در چندین سناریو، شاخصهای مزیت نسبی شامل DRC، SCB و NSP برای دو محصول منتخب، در سال 1392 محاسبه گردید. نتایج بیانگر آن است که کاربرد کود زیستی به عنوان مکمل و یا جایگزینی با بخشی از کود شیمیایی(50درصد و 100 درصد)، منجر به بهبود شاخصهای مزیت نسبی میشود، به طوری که شاخص DRC گندم از 13/1در سناریو(1) به 49/0 در سناریو (4) کاهش مییابد. همچنین در رابطه با ذرت نیز تلفیق کود زیستی با کود شیمیایی منجر به کاهش شاخص DRC از 28/0 در سناریو(1) به 15/0 در سناریو (4)، میشود. شاخصهای SCB و NSP نیز بهبود مزیت نسبی تولید گندم و ذرت را در اثر جایگزینی کود زیستی با کود شیمیایی بیان مینماید. بنابراین با توجه به نتایج، استفاده از زیست فناوری در مدیریت تلفیقی تغذیه، عملا موجب بهبود تغییرات هزینه تولید میگردد. لذا انتظار میرود با ترویج این قبیل فناوری بتوان به اقتصادیتر شدن فرایند تولید در بخش کشاورزی کمک نمود.
Comparative Advantages
biotechnology
Chemical Fertilizer
Wheat and Corn
2016
09
22
569
579
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60225_c184e9c974b32692ba98c485a29aa26b.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
بررسی اثرات وجود بورس کالا بر رقابت تجارت پسته در ایران
فاطمه
کشیری کلایی
سید علی
حسینی یکانی
نابسامانی ساختار بازار پسته در ایران موجب ایجاد مشکلات متعددی در قیمت گذاری و نحوه مبادلات این محصول گشته است. در این زمینه ایجاد بازاری متمرکز نظیر بورس که از پی آمدهای آن کاهش نوسانات قیمت و در نتیجه بهبود شرایط درآمدی و رقابتی عرضهکنندگان می باشد، امری مهم به نظر می رسد. در این مطالعه در راستای بررسی اثرات ایجاد بورس کالا بر رقابت مناطق تولیدکننده ی ایران در زمینه ی تجارت داخلی و خارجی پسته، از نوعی مدل حمل و نقل بر مبنای حداکثرسازی درآمد صادراتی و حداقل سازی هزینههای حمل پسته، مورد استفاده قرار گرفت. مطابق با نتایج این تحقیق، در صورت وجود بورس کالا، بر تعداد متقاضیان محصول پسته ی استان های خراسان رضوی، یزد و سمنان افزوده شده و در مقابل استان های فارس، قم و قزوین برخی از بازارهای خود را از دست خواهند داد. همچنین علی رغم ثابت ماندن صادرات کل پسته، تغییراتی در نحوه صادرات و استانهای صادرکننده ایجاد خواهد گشت. به طوری که از صادرات مستقیم استان کرمان کاسته و به صادرات استان تهران افزوده می شود. با توجه به نتایج مذکور، راه اندازی فعال بورس پسته در کشور می تواند موجب رونق بازارهای هدف استان های عمده تولیدکننده پسته کشور گردد. همچنین با توجه به ظرفیت های بالقوه تولید پسته در استان های شرقی کشور، توسعه صنایع فرآوری و انبارداری در این مناطق می تواند در مدیریت عرضه و تقاضای پسته مفید واقع شود.
pistachios
Commodity Exchange
Transportation Model
trade
2016
09
22
581
587
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60226_ffcbc6470eb5e107c3ef357176204801.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
ارزیابی همزمان کارایی تکنیکی و ریسک تولیدی سیبزمینی کاران استان اردبیل
جواد
حسین زاد
خدیجه
الفی
کشاورزی، در کشورهای کمتر توسعه یافته عمدتاً فعالیتی ریسکی است و معمولا همراه با این ریسک عدم کارایی نیز وجود دارد. لذا مطالعه همزمان ریسک و عدم کارایی در این بخش میتواند ما را به نتایج مطلوب-تری سوق دهد. مطالعه حاضر در جهت شناسایی عوامل مؤثر بر عدم کارایی و ریسک واحدهای تولیدی سیب-زمینی استان اردبیل صورت گرفته است. برای این منظور دادهها و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسش-نامه از 156 بهره بردار سیبزمینی استان اردبیل در سال 1391 جمعآوری شده است. در این مطالعه جهت نیل به هدف تحقیق به برآورد مدلهای کمبهاکر (2002)، جانیک و همکاران (2003) که بر اساس مدل مرزی ایگنر و همکاران (1997) و میوسن و وندن براک (1977) به وجود آمدهاند، اقدام گردیده است. مطابق نتایج به دست آمده نهاده آب تأثیری بر ریسک تولیدی این واحدها ندارد. نهادههای نیروی کار و ماشینآلات کاهنده ریسک بوده و نهاده بذر فزاینده ریسک میباشد. نهادههای بذر و نیروی کار میانگین کارایی را افزایش و نهاده-های آب و ماشینآلات میانگین کارایی را کاهش میدهند. جنسیت بهرهبرداران بر وارایانس کارایی و بر میانگین کارایی این واحدها تأثیری ندارد. بنابراین افزایش بکارگیری نیروی کار در جهت کاهش ریسک و افزایش میانگین کارایی این واحدها توصیه میگردد.
Ardebil
Efficiency
frontier production function
potato
risk
2016
09
22
589
597
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60227_42064d0ae022624bf7fdfac7269c68a6.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
بررسی همگرایی بلندمدت شدت مصرف انرژی و سیاستهای حمایتی دولت در بخش کشاورزی(ارسال مجدد)
عمران
طاهری ریکنده
حامد
رفیعی
صابر
کلهری
الهام
مهرپرورحسینی
چکیده باتوجه به اهمیت بخش کشاورزی و مصرف انرژی در این بخش، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط حمایتهای انجام گرفته از تولیدکنندگان و شدت مصرف انرژی به دنبال بررسی عملکرد گذشته و ارائه راهکاریی برای بهبود وضعیت در آینده میباشد. برای این منظور با کمک رهیافت الگوهای سری زمانی طی سالهای 91-1360، همگرایی بلندمدت بین شدت مصرف انرژی و سیاست حمایت از تولیدکننده مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا با توجه به ماهیت دادهها از روش همانباشتگی جوهانسون-جوسلیوس استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که با افزایش حمایتهای دولت از تولیدکنندگان بخش کشاورزی شدت مصرف انرژی کاهش یافته است. بهطوریکه در بلندمدت به ازای هزار میلیون ریال افزایش در میزان حمایت از تولیدکننده، شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی به اندازه 6-10×66/2- واحد کاهش مییابد. باتوجه به این نتایج پیشنهاد میشود که دولت در راستای اهداف هدفمندی یارانهها، پرداخت عواید ناشی از هدفمندی به این بخش را در برنامه پنجم و ششم توسعه با جدیت بیشتری دنبال نماید.
Agriculture
Index of Producer Support
Energy Intensity
Johansen –Joselius Cointegration
2016
09
22
599
608
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60228_62516bee3a747b18a7d28447ec8ba744.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در ایران
ساسان
اسفندیاری
احسان
سپهوند
حسین
مهرابی بشرآبادی
از آنجا که بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین متولی تولید، تأمین مواد غذایی و امنیت غذایی میباشد، لذا نیاز به افزایش تولید در این بخش وجود دارد که منوط به تکنولوژی و سطح مکانیزاسیون است. لذا هدف این مطالعه بررسی تأثیر ضریب مکانیزاسیون کشاورزی بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در ایران برای دوره زمانی 1392- 1363 و با استفاده از الگوی خود توضیح با وقفه توزیعی (ARDL) میباشد. نتایج نشان میدهد در بلندمدت متغیرهای ضریب مکانیزاسیون و درآمد سرانه بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی تأثیر مثبتی گذاشتهاند، در حالیکه متغیر شاخص قیمت غذا تأثیری منفی بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی داشته است. لذا پیشنهاد میشود که دولت از واردکنندگانی که ماشینآلات کشاورزی را وارد میکنند در برابر نوسانات نرخ ارز حمایت کند. همچنین با توجه به کوچکی و پراکندگی مزارع در ایران، به کارگیری تکنولوژی با مشکل مواجه است، لذا بومیسازی و ترویج تکنولوژیهای سرمایهبر پیشنهاد میشود.
Food security
coefficient of mechanization
Auto-Regressive Distributed Lag Method (ARDL)
the agriculture sector
2016
09
22
609
618
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60229_dec5899cdba6297d06b0fc2c6338f2ad.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
اندازه گیری هزینه های تورمی قیمت مواد غذایی ناشی از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانه ها بر خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان
محمد
قهرمان زاده
محمدباقر
ضیایی
هدف از مطالعه حاضر اندازهگیری و تحلیل اثر هزینههای تورمی قیمت مواد غذایی بعد از اجرای سیاست هدفمندسازی یارانهها بر خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان میباشد. برای این منظور سیستم تقاضای تقریباً ایده آل درجه دوم (QUAIDS) برای تمامی گروههای خوراکی در سالهای 1388 و 1390 مورد برازش قرار گرفت و سپس معیار تغییر جبرانی(CV) به عنوان معیاری جهت اندازهگیری تغییرات رفاهی مصرفکنندگان با استفاده از روش تقریب بسط تیلور و با بهرهگیری از اطلاعات بدست آمده از سیستم تقاضای QUAIDS، محاسبه گردید. نتایج محاسبات تغییرات جبرانی نشان داد که خانوارهای استان سیستان و بلوچستان به طور میانگین222 ,008,11 ریال از درآمد خویش را به سبب افزایش قیمت مواد غذایی بعد از اجرای فاز نخست هدفمندسازی یارانهها (تا پایان سال 1390) از دست دادهاند. این مبلغ معادل 73/61 درصد از بودجهی غذایی و 94/19 درصد از کل درآمد آنها است.
Welfare Effects
Targeted Subsidy Reform program
price increase
Compensating variation
Taylor series expansion
2016
09
22
619
632
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60234_6d65d0339559626475e814c3458bdcae.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
مقایسه روش های اقتصاد سنجی و شبکههای عصبی مصنوعی در پیش بینی مقدار واردات کنجاله ایران
روح اله
سهرابی
اهمیت پیشبینی متغیرهای اقتصادی برای سیاستگذاران وبرنامهریزان و واحدهای اقتصادی بر کسی پوشیده نیست. لذا، در دهههای اخیر، مدلهای متنوعی برای این امر ابداع شده وبا هم به رقابت پرداختهاند. در مطالعه حاضر، مقدار واردات کنجاله ایران برای دوره 1400-1394 با استفاده از روشهای اقتصادسنجی و شبکه عصبی مصنوعی پیشبینی شده است. برای این منظور از دادههای دوره 88-1348 برای پیشبینی و آموزش شبکه و از دادههای دوره 1393-1389 برای آزمون صحت پیشبینیهای به دست آمده استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که شبکه عصبی پیشرو دارای خطای کمتر و عملکرد بهتری در مقایسه با روش اقتصاد سنجی ARIMA و هموارسازی نمایی برای پیشبینی مقدار واردات این محصول میباشد. نتایج نشان میدهد که مقدار واردات کنجاله در سال 1394 نسبت به سال گذشتهاش، 32 درصد افزایش می-یابد. لذا لازم است که برای کاهش این مقدار واردات و تامین نیاز داخلی، سیاستهای حمایتی از تولید داخلی صورت گیرد. همچنین برای کنترل این افزایش بیرویه در واردات کنجاله، سیاستگذاران و برنامهریزان امر باید برنامههای لازم از جمله افزایش تعرفه را اعمال کنند. همچنین اعطای اعتبارات لازم برای تولید این محصول و تامین نیاز کارخانجات در فرآیند تبدیل به کنجاله، میتواند در راستای افزایش توان تولیدی و رقابتی داخلی این محصول موثر باشد.
forecasting
Artificial Neural Network
Oilcake
Iran
2016
09
22
633
646
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60235_7157e83afe57c8290e573625c436f224.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
الگویی از عوامل محدودکننده مصرف محصولات ارگانیک از دیدگاه متخصصان کشاورزی در شهرستان کرج: یک نظریه داده بنیان
رسول
لوایی آدریانی
حسین
شعبانعلی فمی
فرشید
شریفیان
سعدی
فتح الهی گلام بحری
علی
امیری
هدف اصلی این پژوهش نظریهپردازی در زمینه عوامل محدودکننده مصرف محصولات ارگانیک در استان البرز است. بدین منظور با استفاده از راهبرد پژوهشی نظریه پردازی داده بنیان عوامل محدودکننده مصرف محصولات ارگانیک با رویکردی کیفی و استقرایی مورد مطالعه قرار گرفت و با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف نظریهپردازی، الگویی ازعوامل محدودکننده مصرف محصولات ارگانیک تولید گردید. در این مطالعه بهمنظور جمعآوری دادهها از 30 نفر از متخصصان رشتههای مختلف کشاورزی مصاحبه بهعمل آمد؛ که جامعه آماری مذکور به روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه با متخصصان تا نقطه اشباع تئوریکی پیش رفت و پس از تکمیل مصاحبهها فرآیند کد گذاری در سه مرحله کد گذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی انجام شد. در مرحله کد گذاری محوری، مدل پارادیمی با لحاظ کردن پدیده اصلی، راهبردها، شرایط علی، پیامدها، شرایط مداخلهگر و زمینه تدوین و ارائه گردید. در مرحله کد گذاری انتخابی یافتههای مرحله قبل مورد توجه قرار گرفت و روابط میان آنها به اثبات رسید و مقولههایی که به بهبود و توسعهی بیشتری نیاز داشتند، تکمیل شدند.
limiting factor
Consumption
organic crops
Grounded theory
2016
09
22
647
656
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60236_841813b98b41a07dbd381bb76529d5ab.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
ارزیابی میزان آگاهی کارشناسان کشاورزی استان تهران نسبت به کشاورزی دقیق
مریم
شیرخانی
غلامرضا
پزشکی راد
حسن
صدیقی
چکیده تحقیق حاضر با هدف ارزیابی میزان آگاهی کارشناسان کشاورزی نسبت به کشاورزی دقیق و با استفاده از روش توصیفی- همبستگی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان کشاورزی سازمانهای جهاد کشاورزی استان تهران تشکیل دادند (153=N) که در نهایت 115 نفر از آنها مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه بود که روایی آن با کسب نظرات استادان گروه های مکانیک و ماشینهای کشاورزی و ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس و همچنین متخصصان ماشینهای کشاورزی موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی کرج مورد بررسی و اصلاحات لازم صورت گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون های آلفای کرونباخ و فرمول 20 کودر-ریچاردسون به ترتیب برابر 91/0 و 72/0 به دست آمد. یافتههای تحقیق نشان داد میزان آگاهی کارشناسان نسبت به کشاورزی دقیق کم تا متوسط بود. بیشترین میزان آگاهی مربوط به سیستم مکانیابی جهانی، نمونهبرداری بر اساس نوع خاک، مفهوم پایش عملکرد در هنگام برداشت محصول، سختافزارها و نرمافزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی، و عکسبرداری هوایی و تصویربرداری ماهوارهای بود. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد بین متغیرهای سن، سابقهکار، و سطح تحصیلات با میزان آگاهی نسبت به کشاورزی دقیق رابطه معنیداری وجود دارد. بین میانگینهای میزان آگاهی نسبت به کشاورزی دقیق در رابطه با علاقهمندی به یادگیری فناوریهای نوین، اطلاع از فعالیتهای انجام شده، شرکت در کلاسهای آموزشی، بازدید از مزارع تحقیقاتی، و کسب اطلاعات از طریق مقالات علمی و پژوهشی نیز تفاوت معنیداری مشاهده شد.
Precision Agriculture
Knowledge
Agricultural Experts
2016
09
22
657
672
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60237_4c9bc2a39d844bd64ebb32d6d7c88a4c.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
عوامل موثر بر بهرهمندی پایدار از جنگل در بین جنگلنشینان استان لرستان
مهدی
رحیمیان
هوشنگ
ایروانی
خلیل
کلانتری
وحید
اعتماد
منابع طبیعی تجدیدشونده که امروزه در محافل علمی و معتبر دانشگاهی از آن بهعنوان بستر حیات انسانها نام برده میشود، سرمایهایست که نه فقط به نسل حاضر، بلکه به تمامی نسلهای آینده کشور تعلق دارد. اما طی سالهای اخیر استفادههای غیراصولی و بیرویه از این منابع، علاوه بر به خطر انداختن حق نسلهای بعدی، به یک چالش اساسی برای نسل حاضر نیز بدل گشته است. به طوریکه بهرهمندی پایدار از جنگل مدنظر بسیاری از برنامهریزان این عرصه قرار گرفته است. از اینرو نوشتار حاضر با هدف شناسایی عوامل اثرگذار بر بهرهمندی پایدار از جنگل در بین جنگلنشینان استان لرستان صورت گرفته است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ میزان و درجه کنترل متغیرها، میدانی و از لحاظ نحوة جمعآوری اطلاعات نیز از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی به شمار میرود. جامعه آماری کلیه جنگلنشینان محلی ساکن در مناطق جنگلی استان لرستان بودند (235000). حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر محاسبه شد که به دلیل پراکنده بودن جامعه آماری در سطح وسیعی از محدوده جغرافیایی استان لرستان نمونهگیری به روش خوشهای (از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز استان پنج شهرستان انتخاب شد) و در طی چند مرحله انجام و نمونهها به وسیلهی پرسشنامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با توجه به نظر متخصصین و مقدار آلفای کرونباخ تأیید شد. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار SPSS نسخهی 20 انجام شد. طبق نتایج همبستگی؛ بین میزان بهرهمندی پایدار از جنگل و متغیرهای سن، سابقه کار کشاورزی و سابقه کار دامداری رابطهی منفی و معنیدار در سطح یک درصد و بین میزان بهرهمندی پایدار از جنگل و متغیرهای درآمد، میزان تحصیلات، میزان مشارکت در فعالیتهای کشاورزی، میزان مشارکت در فعالیتهای دامداری، تعداد روزهای حضور در جنگل به همراه دام ، میزان مشارکت در مدیریت جنگل، میزان دانش و آگاهی نسبت به جنگل، میزان دسترسی به خدمات و امکانات روستایی، میزان آموزشهای کسب شده، میزان حمایت نهادهای رسمی از جنگلنشینان و نگرش زیستمحیطی در سطح یک درصد رابطهی مثبت و معنیدار وجود داشت. طبق نتایج رگرسیون هفت متغیر میزان آموزشهای کسب شده، مشارکت در مدیریت جنگل، میزان تحصیلات، دسترسی به خدمات و امکانات روستایی، تعداد روزهای حضور در جنگل به همراه دام ، حمایت نهادهای رسمی و دانش و آگاهی نسبت به جنگل به ترتیب وارد معادله شده که در مجموع توانستند 79 درصد از تغیرات متغیر وابسته را تبیین نمایند.
participation
Forest management
Bioenvironmental Attitude
2016
09
22
673
681
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60238_21a58c857e07926dbb0dacbba2aab4a4.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
تحلیل وظایف مدیریتی مدیران گروه های آموزشی (مورد: مراکز آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان)
مرضیه
موسوی
بهمن
خسروی پور
مسعود
برادران
سعید
محمدزاده
هدف پژوهش حاضر تحلیل وظایف و عملکرد مدیران گروه های آموزشی از دیدگاه اعضای هیأت علمی مراکز آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان است. پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه کشاورزی و منابع رامین خوزستان، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشکده محیط زیست و منابع طبیعی دانشگاه صنعتی خاتم الأنبیاء بهبهان به تعداد 148 نفر بود. نمونه آماری111 نفر تعیین و به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخت است که روایی آن از طریق پانل متخصصان و پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ (96/0= α) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد از دید پاسخگویان عملکرد نظارت و کنترل مدیران گروه ها در دانشگاه رامین نسبتاً نامطلوب، وضعیت موجود عملکرد برنامه ریزی و سازماندهی و ارزیابی در دانشگاه چمران نسبتاً نامطلوب، عملکرد برنامه ریزی و سازماندهی و مدیریت منابع انسانی در دانشگاه بهبهان نسبتاً مطلوب می باشند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد چهار عامل ویژگی های فردی- حرفه ای، مهارت های مدیریتی، رضایت شغلی و سوابق خدمت در مجموع 54درصد تغییرات متغیر عملکرد مدیران گروه های آموزشی را تبیین می کنند.
Agricultural Higher Education
Managerial Functions
departments managers
2016
09
22
683
693
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60241_ec5b551bff67d50834795ade59aece26.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
تحلیل اثربخشی فعالیتهای آموزشی ترویجی پیرامون ارتقای سطح دانش کشاورزان توتونکار با مدل یابی معادلات ساختاری
علی اکبر
عباسی رستمی
امیر
احمدپور
محمد شریف
شریف زاده
ارتقای دانش کشاورزان در کنار سایر عوامل و امکانات تولید موجب میگردد که کشاورزان با بهرهگیری مناسب و بجا از تکنولوژی، به یک سطح مطلوب و معقول در روند تولید دست پیدا کنند. تحقیق حاضر به منظـور مـدل یـابی معادله ساختاری اثربخشی فعالیتهای آموزشی ترویجی پیرامون ارتقای سطح دانش کشاورزان توتونکار استان مازندران انجام شد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی _ همبستگی انجام شد. جامعه آماری مطالعه شامل کشاورزان توتونکاری است که حداقل یک بار در دورههای ترویجی شرکت کرده باشند (N= 1500) و براساس جدول مورگان تعداد 306 نفر از توتونکاران با روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان و استادانی از دانشکده کشاورزی دانشگاه منابع طبیعی گرگان و دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و پایایی آن با کمک ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. دامنه ضریب آلفای کرونباخ متغیرها از 77/0 تا 94/0 بود. یافتهها نشان داد که 12 درصد کشاورزان توتونکار اثربخشی فعالیتهای آموزشی و ترویجی پیرامون ارتقای دانش را عالی، 2/28 درصد خوب، 4/39 درصد متوسط و 5/20 درصد ضعیف ارزیابی نمودهاند. همچنین با توجه به نتایج مدل یابی معادلـه سـاختاری، اثربخشی فعالیتهای آموزشی ترویجی پیرامون ارتقای سطح دانش کشاورزان توتونکار استان مازندران از عناصر مختلف تأثیر می پذیرد که مهمترین عامل مؤثر بـر اثربخشی فعالیتهای آموزشی ترویجی، متغیر محتوای فعالیتهای آموزشی و ترویجی است که ضریب مسیر آن 325/0می باشد. متغیر تطابق فعالیتهای آموزشی و ترویجی با نیاز توتونکاران نیز به میزان 302/0 در اثربخشی فعالیتهای آموزشی ترویجی در ارتقاء دانش تأثیر دارد.
Effectiveness"
"Extension education activities"
"Tobacco Growers' knowledge"
"Modeling structural equation"
2016
09
22
695
706
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60250_b6617c19626811403abcb4233fc9b0a5.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
نقش رهبری تحولآفرین بر گرایش کار-آفرینانه افراد سازمان (مطالعه موردی: سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان)
زهرا
حاجی هاشمی
حشمت اله
سعدی
رضا
موحدی
چکیده رهبران تحولآفرین، تواناییهای شخصی را به کار می گیرند تا به ارتقاء آرمانهای دیگران پرداخته و افراد و سازمان را به نقطه بالاتری از عملکرد کارآفرینانه هدایت کنند. پژوهش حاضر، به بررسی نقش رهبری تحولآفرین بر گرایش کارآفرینانه افراد سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان در سال1392 پرداخت. جامعه آماری تحقیق شامل226 نفر کارشناس سازمان بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 140 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری دادهها براساس دو پرسشنامه استاندارد سبک رهبریMLQ و گرایش کارآفرینانه Dess and Lumpkin (2005) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 انجام پذیرفت. یافتههای پژوهش بیانگر این است که، میزان به کارگیری رهبری تحولآفرین در سازمان جهاد کشاورزی و وضعیت جهاد کشاورزی استان اصفهان از حیث میزان رهبری تحولآفرین بیشتر از سطح متوسط و میزان گرایش کارآفرینانه کارشناسان مورد مطالعه پایین تر از سطح متوسط بود. نتایج پژوهش ثأثیر مثبت و معنادار، رهبری تحولآفرین بر گرایش کارآفرینانه را نشان داد. برابر نتایج به دستآمده، بعد « نفوذ آرمانی» از قدرت پیشبینی کنندگی بیشتری درتعیین میزان گرایش کارآفرینانه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی برخوردار بوده است.
Key words: Transformational leadership Entrepreneurship
orientation
Agriculture jihad Isfahan Province
2016
09
22
707
718
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60251_28ce171354d035daffdaa9b43b714db9.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
تحلیل مؤلفههای مؤثر بر نگرش زیباییشناسی زیستمحیطی از دیدگاه روستاییان شهرستان میاندوآب
ناصر
ولیزاده
مسعود
بیژنی
با وقوع انقلاب صنعتی و تغییر روابط انسان با طبیعت، معضلات محیطزیستی عدیدهای فرا روی انسان قرار گرفت. با توجه به گستردگی این مسائل، به بعد زیباییشناسی محیطزیست در مقایسه با سایر ابعاد اهمیت کمتری داده شده است. هدف این مطالعه تحلیل مؤلفههای مؤثر بر نگرش زیباییشناسی محیطزیستی در بین روستاییان شهرستان میاندوآب بود. این تحقیق از نوع علّی ـ رابطهای است که با استفاده از فن پیمایش انجام گرفت. جامعهی آماری روستاییان شهرستان میاندوآب (121149N=) بود که تعداد 136 نفر از آنها با بهرهگیری از آمارهی کوکران و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن هم با استفاده از یک پیشآزمون و آزمون آلفای کرونباخ، محاسبه شد (94/0≥ ≥63/0). یافتهها حاکی از وجود رابطهی معنیداری میان "نگرش زیباییشناسی زیستمحیطی" با متغیرهای "دانش زیباییشناسی"، "معنویت و اخلاق" و "محیط" بود. نتایج حاصل از تحلیل مسیر هم نشان داد که دانش زیستمحیطی دارای بیشترین توانایی برای پیشبینی نگرش زیباییشناسی محیطزیستی است (632/0 = ). در این راستا، متغیرهای مستقل پژوهش قادر به تبیین 6/59 درصد واریانس نگرش زیباییشناسی محیطزیستی بودند. در پایان بر اساس یافتههای پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
"Aesthetics attitude"
"Environment"
"Rural people"
"Miandoab"
2016
09
22
719
730
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60252_9669017717acb3c8db7ac0e40f68f523.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
تحلیل رابطه بین کیفیت خدمات آموزشی و مهارتهای یادگیری خودراهبر در میان دانشجویان کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
میلاد
تقیپور
عنایت
عباسی
امیر
نعیمی
امروزه آمادگی برای خودراهبری در یادگیری در برنامههای دورههای تحصیلات تکمیلی نظام آموزش عالی به منظور بهبود مهارتهای یادگیری مادامالعمر دانشجویان مورد تأکید قرار گرفته است. هدف کلی این مطالعه تحلیل رابطه بین ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و مهارتهای یادگیری خودراهبر در بین دانشجویان کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس بود. روش تحقیق توصیفی – همبستگی و به صورت پیمایش انجام شده است. جامعه آماری تحقیق دانشجویان رشتههای کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال تحصیلی 1390-1391بودند (414N= ). حجم نمونه با استفاده جدول کرجسی و مورگان 201 نفر تعیین (201n=) و نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تناسبی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه بود که روایی ظاهری و محتویی آن توسط تعدادی از متخصصین ترویج و آموزش کشاورزی مورد تأیید قرار گرفت. مقدار آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی ابزار تحقیق برای دو بخش کیفیت خدمات آموزشی و مهارتهای یادگیری خودراهبر به ترتیب 80/0و 78/0 محاسبه شد. نتایج به دست آمده نشان داد که از نظر وضعیت مهارتهای یادگیری خودراهبر در بین دانشجویان، بُعد مهارتهای ارتباطی بالاترین اولویت و بُعد فعالیتهای یادگیری پایینترین اولویت را به خود اختصاص دادند. از نظر کیفیت خدمات آموزشی، ابعاد همدلی و شرایط فیزیکی به ترتیب بالاترین و پایینترین اولویت را دارا بودند. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین متغیرهای پاسخگویی، قابلیت اطمینان و همدلی با متغیر یادگیری خودراهبر همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت. نتیجه تحلیل رگرسیون خطی نیز نشان داد که متغیرهای پاسخگویی، قابلیت اطمینان و همدلی قادر به تبیین 56 درصد از تغییرات یادگیری خودراهبر دانشجویان میباشند.
Self-directed Learning
Lifelong Learning
Educational Service Quality
Agricultural Students
Graduate Higher Education
2016
09
22
731
742
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60266_3fac7667afa0f18e3c46d6d37f812922.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
تحلیل عوامل موثر بر توانمندسازی کشاورزان؛ مطالعه موردی: استان اردبیل
وکیل
حیدری ساربان
عبدالرضا ر
کن الدین افتخاری
افزایش و تامین پایدار مواد غذایی، امنیت غذایی و ارتقاء بهرهوری کشاورزی مستلزم افزایش کارایی، اصلاح ساختار مدیریتی و بازآفرینی کشاورزان میباشد.که آنهم نیاز به تغییرات اساسی در دانش، نگرش، مهارت و تغییرات رفتاری توانمندی در کشاورزان خواهد داشت. گفتنی است از اموری دانشی و مهارتی مسائلی هستند که از طریق آموزش حل میشود، گرچه مسائل انگیزشی به سختی حل میشوند ولی برنامههای آموزشی موثر به رفع بعضی از این مشکلات کمک میکند. هم چنین پتانسیل های محیطی، اقتصادی و اجتماعی بدلیل اینکه درون مایههای فضایی هر منطقه محسوب میشود و فعالیت در عرصه فضا را تسریع میکند از عوامل موثر در توانمند سازی کشاورزان محسوب می شود. هدف کلی مقاله تبیین عوامل موثر بر توانمندسازی کشاورزان می باشد .روش تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی تبیینی به شمار میرود. جهت جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه به کشاورزان ساکن در مناطق روستایی استان اردبیل که جامعه آماری تحقیق را شامل می شود مراجعه شد. که در این میان تعداد کل بهره برداران کشاورزی استان اردبیل 109187 برآورد گردید. هم چنین برای تعیین حجم نمونه بهره برداران کشاورزی ساکن در نقاط روستایی از طریق فرمول کوچران استفاده و درنهایت تعداد حجم نمونه تعداد بهره برداران کشاورزی 256 نفر تعیین گردید. افزون بر این برای تعیین روایی محتوای پرسش نامه ازنقطه نظرات کارشناسان مختلف نیز استفاده شد. هم چنین برای تعیین پایایی کمی پرسش نامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS، استفاده شد. که در این تحقیق مقدار آلفای مذکور 75/0 محاسبه شد. در نهایت با استعانت از مدل تحلیل مسیر این نتیجه حاصل شد که عامل اقتصادی بیشترین تاثیر را در میزان توانمندسازی کشاورزان دارد و در مرحله بعد عامل اجتماعی، عامل محیطی و مجموع عوامل به ترتیب از عوامل تاثیرگذار در میزان توانمندسازی کشاورزان می باشد.
Empowerment
Agricultural development
Path analysis
affecting factors
Ardabil Province
2016
09
22
743
755
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60589_e1006d7084145d2135d84904e346f4b0.pdf
Iranian Journal of Agricultural Economics and Development Research
Iranian J Agric Econ Devel Res
2008-4838
2008-4838
1395
47
3
اثر سیاست های حمایتی دولت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان بخش کشاورزی بر امنیت غذایی در ایران
سیدصفدر
حسینی
حسین
نوروزی
محمدرضا
پاکروان
الهام
مهرپرورحسینی
با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در تولید، مصرف و ایجاد امنیت غذایی، کشورهای مختلف جهان اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه، با روشهای مختلف بخش کشاورزی را مورد حمایت قرار میدهند. در مطالعه حاضر اثر سیاستهای حمایت از مصرفکنندگان و حمایت از تولیدکنندگان بر امنیت غذایی در ایران در قالب الگوی VECM در دوره زمانی 1392-1368 مورد بررسی قرار گرفتهاست. سیاستهای حمایت از مصرفکنندگان و حمایت از تولیدکنندگان بخش کشاورزی اثر مثبت و معنی داری بر شاخص امنیت غذایی در ایران دارد، به طوریکه به ازای هر یک واحد افزایش در درصد حمایت از مصرفکننده، مقدار شاخص امنیت غذایی 0/228 واحد افزایش خواهد داشت. در واقع اگر مقدار ضریب فوق به صورت کشش بیان شود، به ازای افزایش یک درصدی در درصد حمایت از مصرفکننده، مقدار شاخص امنیت غذایی 0/06 درصد افزایش خواهد داشت. این در حالی است که به ازای هر یک واحد افزایش در درصد حمایت از تولیدکننده، مقدار شاخص امنیت غذایی 0/177 واحد افزایش مییابد. یعنی به ازای هر درصد افزایش در درصد حمایت از تولیدکننده، شاخص امنیت غذایی 0/01 درصد افزایش مییابد. ضریب ECM حاضر برابر با 0/489- می باشد. نشان دهنده ی آن است که در هر دوره 48/9 درصد از خطای عدم تعادل از بین خواهد رفت. لذا اعمال سیاستهای حمایت از مصرفکنندگان به صورت هدف دار و حمایت از تولیدکنندگان در جهت افزایش بهرهوری و تولید به منظور ارتقائ امنیت غذایی ضروری میباشد.
Food security
Consumer Support Estimator
Producer Support Estimator
VECM Model
agriculture sector
2016
09
22
755
769
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_60601_57959a384f041e8f9405d4f82041e7bf.pdf