دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
تحلیلی بر آثار سیاستهای مدیریت تقاضای آب در شهرستان مرودشت
441
455
FA
حمیدرضا
بشیری
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه آزاد مرودشت، مرودشت، ایران
hrb_1348@yahoo.com
سید نعمت اله
موسوی
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه آزاد مرودشت، مرودشت، ایران
seyed_1978mo@yahoo.com
بهاء الدین
نجفی
استاد گروه اقتصاد کشاورزی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
mousavi_sn@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2019.287458.668800
امروزه کمبود آب بهعنوان عامل مهم بازدارنده توسعه کشاورزی میباشد. اتخاذ سیاستهای مناسب برای پایداری این منبع به یک موضوع مهم و استراتژیک در کشور تبدیل شده است. از جمله سیاستهای قابل اجرا در بخش کشاورزی جهت پایداری منابع آب، سیاست تغییر الگوی کشت و کاهش سطح زیر کشت محصولات آب بر از الگو و افزایش راندمان آبیاری میباشد. بر این اساس، هدف این مطالعه تعیین میزان اثربخشی کاهش تدریجی سطح زیر کشت برنج بههمراه افزایش راندمان آبیاری بر شاخصهای اقتصادی و زیستمحیطی شامل میزان مصرف آب، بهرهوری آب و بازده برنامهای در هر هکتار در شهرستان مرودشت بود. برای این منظور، یک مدل برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP) مورد استفاده قرار گرفت و نسبت به دادههای مربوط به سطح کشت محصولات در سال پایه 1396-1397 کالیبره گردید. روش درنظر گرفته شده برای جمعآوری دادههای این مطالعه مبتنی بر مطالعات پیمایشی، اسنادی و استفاده از نظرات و تجربیات کارشناسی بوده است. نتایج مطالعه نشان داد اعمال سیاست مدیریت تقاضای آب در چارچوب سناریوهای مختلف کاهش سطح زیر کشت محصول برنج، علیرغم کاهش در منافع اقتصادی بخش کشاورزی منطقه باعث بهبود شاخص بهرهوری اقتصادی منابع آب و کاهش تقاضای آب به میزان 26 درصد میشود. بنابراین، جهت پایداری منابع آب سطحی و زیرزمینی در شهرستان مرودشت، تغییر الگوی بهینه کشت در جهت کاهش سطح زیرکشت محصولات آببر و اعطای تسهیلات به کشاورزان برای تجهیز مزارع به سیستمهای نوین آبیاری توصیه میشود. با توجه به کاهش بازده برنامهای در نتیجه اعمال این سیاست، حمایت از کشاورزان میتواند در موفقبت اجرای این سیاست موثر واقع شود.
مدیریت منابع آب,برنامه ریزی ریاضی مثبت,الگوی کشت,راندمان آبیاری,مرودشت
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81828.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81828_e0936016dc65ffa438f7b04bd3b48cc8.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
تدوین و اعتبارسنجی شاخصهای مناسب ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی
457
468
FA
نرگس
کفایتی
دانشجو دکترا، گروه آبیاری ، دانشکده مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
narges.kefayati@gmail.com
خلیل
قربانی
دانشیار، گروه آبیاری ، دانشکده مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
ghorbani.khalil@yahoo.com
غلامحسین
عبدالله زاده
0000-0002-5540-0760
دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان- گرگان، ایران
abdollahzade1@gmail.com
10.22059/ijaedr.2021.294752.668862
اگرچه ابزارهای زیادی مبتنی بر شاخص برای ارزیابی آسیبپذیری کشاورزی در دهههای گذشته توسعه یافته است، اما تلاش قابل توجهی برای اعتبار سنجی آنها انجام نشده است. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی و اعتبارسنجی شاخصهای مناسب برای ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی در استان گلستان انجام شده است. در مرحله اول با بررسی ادبیات موضوع در زمینه آسیبپذیری در شرایط خشکسالی تعداد 64 شاخص در سه بعد "در معرض قرار گرفتن"، "حساسیت" و "سازگاری" تدوین و انتخاب شد. بهمنظور اعتبارسنجی در معرض قضاوت 30 کارشناس خبره که از میان اعضای هیات علمی گروههای مهندسی آب، زراعت و اصلاح نباتات، ترویج و آموزش کشاورزی و اقتصاد کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابعطبیعی گرگان و کارشناسان شرکت مهندسین فعال در زمینه آب انتخاب شده بودند، قرار گرفت. بهمنظور دستیابی به توافق جمعی کارشناسان نمونه و تعیین سطح اعتبار شاخصها، آمارههای میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات برای هرکدام از شاخصها محاسبه گردید. جهت بررسی این فرضیه که امتیاز شاخصهای مورد نظر بیشتر از حد میانگین است، از آزمون t تکنمونهای استفاده شده است. نتایج نشان داد که، بهجز یک شاخص، بقیه شاخصها از نظر کارشناسان برای ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشاورزی در شرایط خشکسالی مناسب میباشند.
شاخصهای آسیبپذیری,آسیبپذیری منطقهای,در معرض قرار گرفتن,حساسیت,سازگاری
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81815.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81815_bbe661201b9200907af0e7c59959dbda.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
واکاوی عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر رفتار بهکارگیری سامانه آبیاری کمفشار در استان آذربایجانشرقی
469
487
FA
روح اله
رضایی
0000-0001-69968771
دانشیارگروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
r_rezaei@znu.ac.ir
آرزو
مختاری
استادیار گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
a.mokhtari.pnu@gmail.com
حسین
شعبانعلی فمی
0000-0002-4885-0317
استاد گروه ترویج و توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
hfami@ut.ac.ir
10.22059/ijaedr.2021.311867.668961
یکی از سازوکارهای اصلی در مدیریت بهینه مصرف آب در کشاورزی، استفاده از فناوریهای مرتبط برای دستیابی به بهرهوری بالا است. در سالهای اخیر فناوری آبیاری کمفشار بهعنوان یکی از روشهای نوین بهبود راندمان آبیاری سطحی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت عوامل روانشناختی بر رفتار کشاورزان در بهکارگیری فناوریهای نوین، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل روانشناختی موثر بر رفتار کشاورزان در بهکارگیری سامانه آبیاری کمفشار در استان آذربایجانشرقی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر طرح تحقیق، پژوهش کمی است. جامعه آماری تحقیق، کشاورزان استان آذربایجانشرقی به تعداد 112010 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران، نمونه 393 نفری از آنها با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS20 و AMOS21 استفاده شد. نتایج تجربی پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای نگرش، خودکارآمدی، هنجارهای اخلاقی، کنترل رفتاری و تمایل بر بهکارگیری فناوری آبیاری کمفشار، 57 درصد از واریانس متغیر کاربرد آبیاری کمفشار را تبیین کردند. همچنین، بر اساس نتایج مشخص شد که متغیر هنجارهای اخلاقی، پیشبینیکننده قویتری برای متغیر تمایل به کاربرد آبیاری کمفشار بود.
مدیریت مصرف آب,سامانه آبیاری کمفشار,عوامل روانشناختی
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81795.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81795_5970edb75f04a0381324a42b0d00289f.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
بررسی فعالیت کارآفرینی زنان روستایی با تاکید بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی شهرستان خرم آباد
489
505
FA
فاطمه
ملکی فرد
کارشناسی ارشد گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
fatemeh.maleki1372@gmail.com
رضوان
قنبری
0000-0001-8741-7965
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
ghanbari.re@lu.ac.ir
سعید
غلامرضایی
0000-0003-3070-137X
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
gholamrezai.s@lu.ac.ir
محمدرضا
پاکروان چروده
0000-0002-1570-4954
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
pakravan.m@lu.ac.ir
10.22059/ijaedr.2021.295835.668870
امنیت غذایی بهعنوان شاخص جهانی در سطح خانوار برای رفاه افراد بهویژه در کشورهای در حال توسعه شناخته شده است. از طرفی، درآمد حاصل از فعالیتهای کارآفرینی زنان در نواحی روستایی تأثیر بهسزایی بر افزایش درآمد درون خانوار و همچنین، دسترسی به موادغذایی با کیفیت و متناسب با ترجیحات خانوار را فراهم میآورد. مطالعه پیشرو با هدف تعیین سطح امنیت غذایی خانوارهای زنان کارآفرین و غیرکارآفرین مناطق روستایی صورت گرفت. مطالعه پیشرو در محدوده زمانی سال 98-1397 و با استفاده از پرسشنامه استاندارد بینالمللی (HFIAS) و برخی از پرسشهای مرتبط با عوامل فردی زنان کارآفرین روستایی و عوامل اقتصادی- اجتماعی خانوارها انجام گرفت. نتایج نشان داد، فقط 6/23 درصد خانوارهای منطقة هدف دارای امنیتغذایی هستند، در حالیکه میزان ناامنی غذایی (خفیف، متوسط و شدید) خانوارها بهترتیب (9/13، 8/23 و 7/38) است. میزان ناامنی غذایی خانوارهای زنان کارآفرین و غیرکارآفرین روستایی بهترتیب 79 و 9/73 درصد محاسبه شد. همچنین، نتایج نشان داد که احتمال برقراری امنیتغذایی خانوارهای زنان کارآفرین با فعالیت تولیدات کشاورزی و صنایعدستی بالاتر از صنایع تبدیلی و خدماتی است. نتایج حاصل از برآورد الگوی لاجیت نشان داد که متغیرهای سابقه فعالیت کارآفرینی، تحصیلات سرپرست خانوار، اشتغال سرپرست خانوار، درآمد حاصل از فعالیت کارآفرینی، درآمد سرپرست خانوار و پسانداز شخصی ارتباط مستقیم و معنیداری و فاصله از مراکز خرید ارتباط معکوس و معنیداری با امنیت غذایی خانوارهای روستایی شهرستان خرمآباد دارد. لذا، بهبود فرصتهای شغلی و فعالیتهای تولیدی درآمدزای سرپرست خانوارها، برگزاری کلاسهای آموزشی، ارایه تسهیلات کم بهره در جهت توانمندی اقتصادی و رونق فعالیت تولیدی برای خانوارهای کارآفرین پیشنهاد میگردد.
امنیت غذایی,کارآفرینی,الگوی لاجیت,خرم آباد
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81812.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81812_3d77d4dd5c2ef2319a7566eb08235f82.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
کارایی فنی آب و تعیین عوامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی نوین آبیاری با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی (تولیدکنندگان پسته شهرستان سیرجان)
507
523
FA
ژاله
کورکی نژاد
استادیار اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، سیرجان، ایران.
jaleh.koorkinejad@gmail.com
10.22059/ijaedr.2021.311351.668958
سرمایه اجتماعی بهعنوان عامل تولیدی کیفی، ابزاری برای اصلاح کارایی و بهرهوری کشاورزان است. یکی از راههای نیل به توسعه توجه کردن به سرمایه اجتماعی و توانمندسازی و آگاه کردن کشاورزان از طریق تقویت ابعاد مختلف این نوع سرمایه میباشد. پسته بهعنوان طلای سبز نقش مهمی در بخش کشاورزی شهرستان سیرجان دارد. یکی از بزرگترین مشکلات کشاورزان تولیدکننده پسته، محدودیت شدید منابع آبی است. با این وجود، تعداد زیادی از کشاورزان از روش سنتی به آبیاری میپردازند. در این تحقیق، ابتدا 285 کشاورز تولیدکننده پسته در شهرستان سیرجان براساس فرمول کوکران انتخاب شدند و براساس نوع روش آبیاری (سنتی یا مدرن) به دو گروه تقسیم شدند. سپس، ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی براساس نظر Putnum در این دو گروه ارزشگذاری شد و در حضور این عامل کارایی نهاده آب محاسه شد. با استفاده از مدل توبیت عوامل مؤثر بر کارایی آب و با کاربرد مدل لاجیت فاکتورهای تأثیرگذار بر پذیرش تکنولوژی آبیاری نوین با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه در سال 98-1397 جمعآوری شدند. با توجه به نتایج، شاخص سرمایه اجتماعی در هر دو گروه مورد بررسی، براساس ابعاد اعتماد و هنجارها و انسجام اجتماعی در سطح متوسط و از نظر مشارکت و شبکههای اجتماعی در سطح پایین ارزیابی شد. میانگین کارایی آب (CRS) با احتساب سرمایه اجتماعی و بدون احتساب آن در بین کشاورزانی که از روش آبیاری سنتی استفاده میکنند، به ترتیب 31 و 27 درصد و این مقادیر در گروه کشاورزانی که با روشهای جدید با آبیاری میپردازند بهترتیب 67 و 58 درصد تعیین شد. یافتهها نشان داد متغیرهای شرکت در برنامههای صرفهجویی آب، تحصیلات، سرمایه اجتماعی، قیمت آب و نوع آبیاری تأثیر مثبت بر کارایی فنی آب دارند. بهعلاوه متغیرهای دسترسی به اعتبارات بانکی، میزان درآمد، سرمایه اجتماعی و قیمت آب بیشترین تأثیر مثبت بر پذیرش آبیاری نوین توسط کشاورزان داشتند. توصیه میشود دولت با تشویق کشاورزان جهت تجمیع پساندازهای کشاورزان خرد و یکپارچهسازی باغات از طریق تعاونیهای کشاورزی و آببران که مهمترین منبع تشکیل و تقویت سرمایه اجتماعی در بین کشاورزان است، در جهت افزایش کارایی آب و گسترش استفاده از سیستم آبیاری نوین گام بردارد.
آبیاری نوین,پذیرش,پسته,سرمایه اجتماعی,کارایی آب
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81796.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81796_288b0370990b925e1cac416d8e932a60.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
بررسی مؤلفه های بستهبندی محصولات کشاورزی بر قصد خرید مصرفکننده
525
539
FA
ناصر
سیف اللهی
0000-0003-3084-256X
دانشیار گروه مدیریت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
naser_seifollahi@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2021.307443.668936
در دنیای رقابتی امروزه با انواع مختلف محصولات، موفقیت هر محصول در فروش، مستلزم این است که بستهبندی و ظاهر محصول بتواند ارتباط مؤثری را با خریداران برقرار کند و زمینه جلب نظر مشتری را فراهم سازد. با توجّه به نقش و اهمیت بستهبندی در رفتار خرید مصرفکننده، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ابعاد بستهبندی محصولات کشاورزی(طراحی بستهبندی، نوع قلم، رنگ بستهبندی، مواد بستهبندی و اطلاعات چاپی) بر قصد خرید مصرفکننده است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت روش کار توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل مصرفکنندگان محصولات بستهبندیشده کشاورزی(مواد غذایی) هستند که به دو فروشگاه زنجیرهای رفاه موجود در شهر اردبیل مراجعه میکنند. حجم نمونه آماری با توجه به جدول مورگان و کرجسی 384 نفر محاسبه و با روش نمونهگیری تصادفی ساده(در دسترس) انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها دو پرسشنامه استاندارد بود که روایی آنها با استفاده از اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شده است. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Spss21 و PLS صورت گرفت نتایج تحقیق نشان داد که رنگ بستهبندی، طراحی، نوع فونت، کیفیت مواد بستهبندی و اطلاعات چاپ شده بر قصد خرید مصرفکننده تأثیر معنیداری دارند و در بین ابعاد بستهبندی محصولات کشاورزی رنگ و طراحی بستهبندی بیشترین تأثیر را بر قصد خرید مصرفکننده دارند. یافتـههـای ایـن پـژوهش مـیتوانـد در برنامهریزی تولیدکنندگان محصولات مواد غذایی به سمت توجه بیشتر به ابعاد بستهبندی و تقویت قصد خرید مصرفکنندگان مؤثر واقع شود.
بستهبندی محصولات کشاورزی,قصد خرید مصرفکننده,محصولات کشاورزی(مواد غذایی)
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81802.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81802_19aebec47bad43765a47672344779b5a.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
تاثیر درجه آزادسازی تجاری بر امنیت غذایی دراقتصادهای متکی به درآمد نفتی(عضو اوپک)
541
552
FA
اکبر
خدابخشی
استادیار گروه افتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
akbarkh2006@gmail.com
رضا
گلستانی نسب
دانش آموخته کارشناسی ارشد،گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
reza.golestaninasab70@gmail.com
10.22059/ijaedr.2021.291891.668842
غذا و تغذیه از جمله نیازهای بنیادی جامعه بشری است که مفهومی فراتر از تأمین فیزیکی غذا دارد. امنیت غذایی تضمینکننده سلامت جامعه و بهبود کیفیت سرمایه انسانی است و بهبود کیفیت سرمایه انسانی منجر به توسعه انسانی و درنهایت قرار گرفتن جامعه در مسیر بلندمدت توسعه خواهد شد. از سوی دیگر تجارت بینالملل به عنوان یکی از ساز و کارهای موثر در تامین امنیت غذایی کشورها نقش تعیین کننده و کلیدی را ایفا میکند. تجارت بین الملل با آزادسازی تجاری، تولید و مصرف مواد غذایی را به هم مرتبط و محدودیتهای واردات و صادرات مواد غذایی را به حداقل میرساند. این تحقیق یک پژوهش تحلیلی-توصیفی است که برای انجام آن از مدل اقتصادسنجی پنلدیتا نامتوازن و از آزمونهای متناسب با اطلاعات و دادههای گردآوری شده بهرهگیری شد. جهت تخمین مدل، تحلیل دادهها، برآورد، بررسی و آزمون فرضیات مطرحشده از نرمافزار Eviews10، استفاده گردید. نتایج این پژوهش، وجود رابطه مثبت و معنیدار درجه آزادسازی تجاری، ارزش افزوده کشاورزی، درآمد نفتی و جمعیت روستایی بر امنیت غذایی را تایید کرد. اما بین متغیر بیکاری و امنیت غذایی رابطه منفی و معنیداری را نشان داد. یافتههای حاصل از برآورد و آزمونهای مدل نشان داد که مدل تخمینزده شده از برازش نسبتاً بالایی برخوردار است.
ارزش افزوده,تجارت باز,پانل دیتای نامتوازن
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81824.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81824_43c3b0fa5a8531710e3c23d890c91c0d.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
تحلیل مولفه های تسهیل کننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی (مورد مطالعه اعضای صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی استان سمنان)
553
567
FA
شهرام
مقدس فریمانی
0000-0003-3508-9300
استادیار مؤسسه آموزش و ترویج کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
shmfarimani@yahoo.com
مهدیه السادات
میرترابی
دانش آموخته دکتری ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
msmirtorabi@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2020.286690.668796
هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل مولفههای تسهیلکننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی در استان سمنان بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان روستایی عضو صندوقهای اعتبارات خرد در استان سمنان بودند (1646=N) که 112 نفر از آنان با توجه به فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محققساخته استفاده شد. پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ (برابر با 939/0) و روایی پرسشنامه توسط پنل متخصصان مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از رتبهبندی نشان داد "اعتماد به توانایی خود در انجام کارها"، "انگیزه و تمایل به کسب درآمد توسط خودم" و "عضویت در صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی" در رتبههای اول تا سوم مهمترین مولفههای تسهیلکننده توانمندی اقتصادی زنان روستایی قرار داشتند. همچنین، طبق نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، مهمترین تسهیلکنندههای توانمندی اقتصادی زنان روستایی در شش عامل: بستر فرهنگی جامعه روستایی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و آموزشی، مشارکتهای خانوادگی و اقتصادی، دارایی و سرمایههای مشهود و نامشهود، حمایت خانواده و روحیه استقلالطلبی مالی خلاصه شدند. این عوامل در مجموع 76/65 درصد از واریانس کل گویهها را تبیین نمودند.
زنان روستایی,توانمندی,صندوق اعتبارات خرد,مشارکت اقتصادی,استان سمنان
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81829.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81829_a8fdf191f2f5e085d97497e462574439.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
بررسی روابط متقابل مولفههای کشاورزی اقلیم هوشمند با استفاده از تکنیکDEMATEL
569
589
FA
مریم
روستایی
دانشجوی دکتری توسعه کشاورزی، گروه مدیریت و توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران
rostaee.maryam@ut.ac.ir
علی
اسدی
0000-0001-8461-6352
استاد گروه مدیریت و توسعه دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
aasadi@ut.ac.ir
خلیل
کلانتری
استاد گروه مدیریت و توسعه کشاورزی،دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
kalantari@ut.ac.ir
10.22059/ijaedr.2019.260450.668619
تغییر اقلیم یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی بشر در قرن حاضر است که ادامه آن تهدید بزرگی برای آینده بشری و محیط زیست خواهد بود. کشاورزی به علت وابستگی زیاد به شرایط اقلیمی، بیش از سایر بخشها در معرض خطرهای تغییرات اقلیمی قرار دارد و از آنجا که کشورهای در حال توسعه به شدت به کشاورزی وابستهاند، تأثیر تغییراقلیم بر تولیدات این کشورها مخاطرات جدی را به همراه خواهد داشت. بهبود امنیت غذایی همزمان با کنترل تغییر اقلیم و حفظ اکوسیستمهای حیاتی، نیازمند گذار به سوی سامانههای پربازدهتر تولید محصولات کشاورزی میباشد که نهادهها را به شکلی کاراتر مصرف کنند، نوسان کمی دارند، دارای پایداری بیشتری در تولیدات هستند و در مقابل تغییرات ناگهانی و بلندمدت اقلیم انعطاف بیشتری از خود نشان دهند. سازمان خواروبار جهانی الگویی را موسوم به کشاورزی اقلیم هوشمند به عنوان یک نظام کشاورزی تابآور و مولد جهت مدیریت بهتر منابع در شرایط تغییر اقلیم معرفی کرده است. این الگو سه اصل ایجاد ظرفیت تابآوری و سازگاری با شرایط تغییر اقلیم، افزایش پایدار بهرهوری و درآمد در بخش کشاورزی و کاهش یا حذف انتشار گازهای گلخانهای در صورت امکان را مدنظر قرار میدهد. هدف از این پژوهش شناسایی و استخراج روابط متقابل (تاثیرگذار یا تاثیرپذیر، روابط علی و معلولی) مولفههای کشاورزی اقلیم هوشمند و میزان تعامل آنها با این نظام کشاورزی است. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش خبرگان و اساتید توسعه کشاورزی، ترویج و آموزش کشاورزی، اقلیم و خاکشناسی دانشگاه تهران بودند که 15 نفر از آنها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه میباشد که روایی (ظاهری و محتوایی) آن بر اساس نظر اساتید دانشگاه تهران تأیید گردید. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Excel و تکنیک دیمتل استفاده گردیده است. روش دیمتل از روشهای تصمیمگیری چند معیاره بر اساس مقایسههای زوجی است. از یافتههای این تحقیق، دو مدل روابط کلی بین مولفهها و مدل روابط بین زیرمولفهها استخراج گردید. با توجه به نتایج تحقیق اثرگذارترین متغیر در بین مولفههای اصلی کشاورزی اقلیم هوشمند، افزایش سازگاری با شدت اثر 34/0 و اثرپذیرترین متغیر، پایداری درآمد با شدت اثر 44/0- میباشد و همچنین کشاورزی اقلیم هوشمند با ضریب 18/11 بیشترین تعامل (هم اثر میگذارد و هم اثر میپذیرد) و پایداری درآمد با ضریب 63/8 کمترین تعامل را با سایر مولفهها و خود نظام کشاورزی دارد. نتایج حاکی از این است که در بین زیرمولفههای اصلی کشاورزی اقلیم هوشمند اثرگذارترین متغیر، بهبود مدیریت آب با شدت اثر 59/0 و اثرپذیرترین متغیر، حفظ کاربری اراضی با شدت اثر 53/0- میباشد و از لحاظ تعامل، کشاورزی اقلیم هوشمند با ضریب 14/3 بیشترین و بیمه محصولات کشاورزی با ضریب 55/0 کمترین تعامل را با سایر زیرمولفهها و خود نظام کشاورزی دارد. در انتها با توجه به نتایج و یافتههای حاصل از تحقیق، پیشنهادهای لازم در قالب سه بخش افزایش سازگاری، پایداری درآمد و کاهش گاز گلخانهای بیان شده است.
تغییر اقلیم,کشاورزی اقلیم هوشمند,تکنیک DEMATEL
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81841.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81841_76b0d9e61a3825671e4faf005dc72e61.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
ارزیابی شاخصهای حکمرانی منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی ایران : کاربرد چارچوب حکمرانی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در دشت همدان ـ بهار
591
615
FA
ترانه
صرامی فروشانی
0000-0003-2870-8230
دانشجو دکتری، گروه توسعه کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران
sarami84@ymail.com
حمید
بلالی
دانشیار گروه توسعه کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
dr.hamidbalal@gmail.com
رضا
موحدی
0000-0001-5210-028x
دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
r.movahedi@basu.ac.ir
10.22059/ijaedr.2021.313265.668972
منابع آب زیرزمینی از دیرباز بهعنوان یکی از منابع حیاتی تأمین آب مصرفی و رفع نیازمندیهای جوامع بشری مورد توجه بوده است. حکمرانی منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی از طریق اجماع عوامل دولتی، خصوصی و مردمی درصدد یافتن چالشها و خلاءهای موجود و ارائه راهکارهایی به منظور ارتقا و بهبود شرایط در جهت استفاده پایدار از منابع آب و بخصوص منابع آب زیرزمینی میباشد. در این مطالعه به منظور بررسی و ارزیابی حکمرانی منابع آب زیرزمینی دشت همدان ـ بهار از چارچوب حکمرانی منابع آبOECD, 2015 استفاده گردید که شامل 3 بخش اصلی بهرهوری، اثربخشی، اعتماد و تعامل و 12 رده فرعی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل 86 نفر از کارشناسان و مسئولان سازمانهای مرتبط با مسایل آب در بخش کشاورزی بودند. روش جمعآوری داده ها با استفاده از روش میدانی و ابزار پرسشنامه انجام پذیرفت و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و 3.Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بر اساس مقادیر اثر F<sup>2</sup><sup> </sup>نشان داد از میان سازهها، سازه سیاستگذاری، بودجه و تامین مالی، اطلاعات و داده به ترتیب با مقادیر 0/422، 356/0 و 326/0 دارای اثر بزرگ بر متغیر مکنون برونزا میباشند و سایر سازهها دارای اثر متوسط میباشند (اندازه اثر F<sup>2</sup> بین مقادیر 15/0و 35/0 نشاندهنده اثر بزرگ میباشند). نتیجه برازش مدل کلی بر اساس معیار GOF عدد 29/0 را بدست آمد که نشان از برازش خوب و قابل قبول مدل میباشد. همچنین نتایج حاصل از آماره آزمون t و ضرایب مسیر (β) نشان داد که سازههای سیاستگذاری و اقدامات نوآورانه و بودجه و تامین مالی بیشترین و قویترین تأثیر را بر حکمرانی منابع آب زیرزمینی دشت همدان – بهار دارا میباشند. بنابراین، وجود اطلاعات شفاف، دقیق و به موقع در سیاستگذاری صحیح منابع آب زیرزمینی باعث تصویب قوانین و اقدامات نوآورانه مناسب و سازگار با شرایط منطقه، جلب مشارکت ذینفعان و به طور کلی، ایجاد یک چرخه حکمرانی مناسب و موثر خواهد شد.
چارچوب OECD,بهرهوری,اثربخشی,اعتماد و مشارکت,توسعه کشاورزی
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81794.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81794_68641fb0fa2244adb59597d683b28bc0.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
تحلیلی اجتماعی بر علل رکود پروژههای ایستگاه پمپاژ آب (مورد مطالعه : روستای پاسار هرسین)
617
629
FA
پریسا
مرادیان
کارشناس ارشد توسعه روستایی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
moradiyanp@yahoo.com
فرحناز
رستمی
0000-0002-2636-0894
استادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
fr304@yahoo.com
شهپر
گراوندی
استادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
sh.geravandi1@gmail.com
10.22059/ijaedr.2021.299504.668889
در دهههای گذشته طرحهای توسعهای متعددی در بخش کشاورزی کشور اجرا شده است که یکی از مهمترین این طرحها، طرح توسعه باغات و مطرح شدن شبکه ایستگاههای پمپاژ آب میباشد. با توجه به اینکه هزینه و بودجه زیادی برای این پروژه تخصیص یافته ، شواهد و مستندات اداره جهاد کشاورزی حاکی از این است که پروژه مذکور در رسیدن به اهداف مورد نظر با ناکامی مواجه بوده و به شکست منجر شده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل ریشهای به بررسی علل رکود پروژه ایستگاه پمپاژ آب روستای پاسار هرسین در استان کرمانشاه پرداخته است. به منظور گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق، گروه متمرکز و مشاهده مستقیم محقق استفاده شد که تجزیه و تحلیل این دادهها از طریق تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه این پژوهش کارشناسان درگیر در پروژه و بهرهبرداران روستای پاسار میباشند. همچنین در انجام مصاحبهها از تکنیکهای نمونهگیری هدفمند در جهت رسیدن به اشباع نظری و غنای مفهومی بهره گرفته شده است. بر اساس یافتههای پژوهش محور اصلی علل رکود این پروژه، نامناسب بودن جو و فضای حاکم در زمان پروژه حاصل شد. نتایج تحلیل ریشهای نشان میدهد این عامل زمینهساز مشکلات کلیدی دیگری گردیده که در قالب رابطه علی-معلولی در رکود پروژه پاسار نقش به سزایی داشتهاند، از جمله این موارد میتوان به کمبود منابع مالی پروژه، برنامهریزی ضعیف و ناکارآمد، عدم توجه به تنوع درآمدی در طی اجرای طرح، نامناسب بودن جو و فضای حاکم در زمان پروژه، طولانی شدن پروژه، عدم آموزش به بهرهبرداران، عدم ثبات مسئولیت و مدیریت، سازماندهی و کارگزینی ضعیف پروژه، انتخاب پیمانکاران ناکارآمد و عدم امکانسنجی قبل از اجرای پروژه اشاره کرد.
طرح توسعهای,ایستگاه پمپاژ,منابع آبی,دلایل رکود پروژه
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_83589.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_83589_dc0189a8ecfa06b9857ea48817a2aa4f.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
اثر ریسک درآمدی بر الگوی کشت بهینه محصولات زراعی (کاربرد مدل تحلیل پوششی دادهها)
631
641
FA
مرضیه
امین روان
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری ایران
m.aminravan@yahoo.com
سید مجتبی
مجاوریان
0000-0003-4821-1539
دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
mmojaverian@yahoo.com
سید علی
حسینی یکانی
0000-0003-0730-2864
دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
hosseiniyekani@gmail.com
رامتین
جولایی
دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
r_joolaie@yahoo.com
داوید
ویاجی
دانشیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه بلونیا، ایتالیا
davide.viaggi@unibo.it
10.22059/ijaedr.2020.292914.668839
تعیین الگوی کشت و ترکیب بهینه محصولات از طریق ایجاد تنوع، با توجه به مسائل اقتصادی و فرصتها و منابع موجود، یکی از ابزارهای مقابله با ریسک درآمدی است که بهعنوان برآیند دو ریسک قیمت و عملکرد، از مهمترین ریسکهای پیشروی کشاورزان است. در پژوهش حاضر الگوی کشت بهینه محصولات زراعی کشاورزان شهرستان گرگان برای سال 1397 در جهت مقابله و کاهش ریسک درآمدی با بهکارگیری معیارهای ریسک و بازدهی تعیین شد، که برای این منظور از مدل تحلیل پوششی سازگار با تنوع بر مبنای معیار فاصله جهتدار استفاده گردید. نتایج برآورد حاکی از کاهش به ترتیب 05/0 و 11 درصدی در معیارهای ریسک ضریب تغییرات و ارزش در معرض خطر شرطی و افزایش 24 درصدی معیار سود انتظاری در الگوی کشت بهینه نسبت به الگوی فعلی است. همچنین در الگوی کشت بهینه سطح زیرکشت محصولات برنج دانهمتوسط مرغوب، برنج دانهبلند پرمحصول و کلزا افزایش و سطح زیرکشت گندم و سیبزمینی کاهش مییابد. با توجه به سهم 60 درصدی ارقام برنج دانهبلند پرمحصول و دانهمتوسط مرغوب در الگوی کشت بهینه، اقداماتی نظیر بیمه درآمدی و پرداختهای جبرانی به منظور ترویج بیشتر کشت این محصول در منطقه توصیه میشوند.
الگوی کشت,تحلیل پوششی دادهها,ریسک درآمدی,شهرستان گرگان
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81822.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81822_b053071d5a1b0c4a709f71f1fcbd43fe.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
52
3
2021
09
23
بررسی دقت روش انتقال منافع در مطالعات ارزشگذاری مشروط (مطالعه موردی: رودخانه سرد آبرود شهرستان چالوس)
643
654
FA
فرشاد
محمدیان
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه سیدجمالالدین اسدآبادی، اسدآباد، ایران
f.mohammadian60@gmail.com
احمد
سام دلیری
استادیاران گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه سیدجمالالدین اسدآبادی، اسدآباد، ایران
samdeliri@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2020.293755.668850
روش انتقال منافع برای دستیابی به نتایجی درباره ارزش کالاها و خدمات محیطزیستی در موقعیتهای مختلف، از اطلاعات اقتصادی استفاده میکند که در موقعیت زمانی و مکانی بخصوصی جمعآوری شده است. از مسائل مهم در استفاده از روش انتقال منافع، توجه به اعتبار و قابلیت اطمینان این روش با اندازهگیری میزان خطای ایجاد شده است. بر این اساس و به منظور محاسبه میزان خطای موجود در روش انتقال منافع، در این پژوهش به تعیین و مقایسه ارزش تفرجی رودخانه سردآبرود شهرستان چالوس با دو روش انتقال تابع منافع و ارزشگذاری اصلی با روش مشروط پرداخته شد. مطالعه قبلی (1392) مورد استفاده در این پژوهش، ارزش تفرجی رودخانه چالوس میباشد. اندازهگیری خطای انتقال در این تحقیق با استفاده از آزمون اعتبار همگرایی انجام گردید. در این آزمون مقادیر خطا زمانی قابل محاسبه است که تحقیقات اصلی ارزشگذاری در مکان جدید انجام و با مقادیر ناشی از انتقال منافع مقایسه شود. نتایج این مطالعه نشان داد متوسط تمایل به پرداخت استفادهکنندگان برای هر بازدید تفرجی از رودخانه سردآبرود با روش انتقال منافع برابر 57679 ریال و در روش ارزشگذاری مشروط (تحقیق اصلی در مکان جدید) 59041 ریال برای هر خانوار در سال 1393 میباشد. در این مطالعه خطای ایجاد شده در روش انتقال منافع برابر 34/2 درصد محاسبه شده است. با توجه به صحت علمی و غنای مطالعه قبلی، خطای بوجود آمده عمدتا ناشی از خطای انتقال منافع بوده و خطای اندازهگیری سهم ناچیزی در آن دارد. مقدار کم خطای بدست آمده نشان از قابلیت اطمینان بالای روش انتقال منافع در این مطالعه دارد.
انتقال تابع منافع,ارزش تفرجی,خطای ارزشگذاری مشروط,منابع آبی
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81819.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_81819_0d93db65986f69b886fcf7c0b4652c9a.pdf