دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
تعیین کارایی واحدهای پرورش مرغ گوشتی در منطقه سیستان با استفاده از رهیافت تحلیل پوششی دادههای بازهای و شبیهسازی مونتکارلو
179
194
FA
مصطفی
مردانی نجف آبادی
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
mostafa.korg@yahoo.com
عباس
میرزایی
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
mabbas1369@gmail.com
عباس
عبدشاهی
0000-0003-0481-6237
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
ahmadreza1378@yahoo.com
حسن
آزرم
دانشجوی دکتری گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
hassan_azarm@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2019.273150.668695
امروزه، گوشت مرغ و فراوردههای آن بهعنوان یکی از اصلیترین منابع تامین پروتئین در بین مصرف کنندگان مطرح است. در این پژوهش، به تعیین کارایی واحدهای پرورش مرغ گوشتی در منطقه سیستان در سال 1395 پرداخته شد. بهدلیل حساسیت تکنیک متداول تحلیل پوششی دادهها به مقدار دادههای ورودی و خروجی، از روش تحلیل پوششی دادههای بازهای جهت اعمال شرایط عدم حتمیت در تعیین میزان کارایی این واحدها استفاده گردید. نتایج نشان داد، متوسط کارایی بازهای ثابت نسبت به مقیاس در بازهی (612/0 و 158/0) قرار دارد. بهترین و ضعیفترین واحد تولیدی به ترتیب در بازههای کارایی (94/0 و 28/0) و (08/0 و 03/0) قرار گرفتند. با لحاظ کارایی ثابت نسبت به مقیاس، 10 درصد از واحدها دارای کارایی بالقوه بودند. بررسی کارایی متغیر نسبت به مقیاس نشان داد که متوسط، بهترین و ضعیفترین واحدها به ترتیب در بازههای کارایی (23/0 و 69/0)، (1 و 466/0) و (179/0 و 099/0) قرار دارند. کارایی متغیر نسبت به مقیاس نیز نشان داد که 25 درصد از تولیدکنندگان، دارای کارایی بالقوه هستند. بازههای برآورد شده نشان داد که با در دسترس بودن منابع، شرایط مناسب برای افزایش کارایی واحدهای پرورش مرغ گوشتی منطقهی سیستان فراهم است. لذا، به نظر میرسد که برطرف نمودن کاستیهای این واحدها، منجر به ایجاد انگیزهی لازم برای اعمال مدیریت مطلوب میگردد. در نهایت، جهت اطمینان خاطر تصمیمگیرندگان در بکارگیری نتایج حاصل از مطالعه، با استفاده از روش شبیهسازی مونتکارلو، اعتبار مدل مذکور مورد سنجش قرار گرفت. نتایج این شبیهسازی بیانگر توانمندی مدلIDEA در مقابل دادههای نامطمئن است.
کارایی مقیاس,عدم حتمیت,سیستان,تحلیل پوششی دادههای بازهای,شبیهسازی مونتکارلو
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76548.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76548_b5151c9a8b6336cefe4fb7af5d46ae4a.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
کاربرد روش سیستم دینامیک در ارزیابی اثرات سیاستهای مدیریت تقاضای آب در حوضه آبریز رودخانه خیرآباد
195
216
FA
قاسم
لیانی
0000-0002-0110-0113
دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز. شیراز، ایران
ghasem.layani.su@gmail.com
محمد
بخشوده
0000-0001-8217-3535
استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز ، شیراز ، ایران
bakhshoodeh@gmail.com
منصور
زیبایی
0000-0003-4633-0593
استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز ، شیراز ، ایران
zibaei@shirazu.ac.ir
10.22059/ijaedr.2019.286673.668795
حوضه آبریز رودخانه خیرآباد بخشی از حوضه آبریز زهره-جراحی است که از لحاظ آبهای سطحی از غنای خوبی برخوردار است، ولی با توجه بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب و خاک و همچنین، توسعه روزافزون برداشت از منابع آبی تحت شرایط تغییر اقلیم پتانسیل آبی حوضه جهت تأمین تقاضاهای روزافزون را کاهش داده است. کاهش جریاهای ورودی آب سطحی طی سالهای اخیر ذخیره آب سد کوثر که تأمین کننده آب شرب استانهای جنوبی است را کاهش داده و این موضوع نگرانیهایی را به منظور تأمین تقاضای آب ایجاد کرده است. لذا، مدیریت منابع آب در این حوضه امری ضروری است. در این مطالعه تلاش شد تا در سطح حوضه آبریز با استفاده از یک رویکرد سیستمی در زمینه مدیریت یکپارچه منابع، ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضای آب، با در نظر گرفتن روابط متقابل و بازخوردها، رفتار سیستم منابع آب در بلندمدت مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد. نتایج مطالعه نشان داد که ادامه وضعیت موجود موجب کاهش حجم آب در دسترس و منفی شدن بیلان آب زیرزمینی می شود. همچنین، رشد جمعیت و توسعه بخش کشاورزی روند افزایشی تقاضای آب و افزایش برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی در حوضه مورد مطالعه را به دنبال خواهد داشت. تحت این شرایط شاخص کمیابی روندی افزایش داشته و شاخص پایداری سیستم کوچکتر از واحد است. نتایج همچنین نشان داد که با ادامه شرایط فعلی حاکم بر مدل طراحی شده، شاخص آسیب پذیری و شاخص حداکثر کمبود سیستم منابع آب مورد بررسی به ترتیب معادل 119/0 و 213/0 و شاخصهای قابلیت اطمینان و پایداری نیز به ترتیب معادل 50/0 و 703/0 خواهد بود. بنابراین، با توجه به نتایج بهدست آمده در دوره مورد مطالعه احتمال عدم تأمین تقاضای فزاینده آب، درنتیجه افزایش جمعیت و سطح زیرکشت محصولات کشاورزی، با استفاده از منابع آب در دسترس پیشبینی میشود. لذا، اعمال سیاستهای مدیریت تقاضا و عرضه آب در حوضه آبریز رودخانه خیرآباد ضروری بنظر میرسد. در بین سیاستهای مدیریت تقاضای منابع آب، افزایش راندمان آبیاری و حذف محصولات آببر از الگوی کشت، با افزایش شاخص پایداری سیستم منابع آب حوضه آبریز مورد مطالعه از 703/0 به 1، بیشترین کارایی را در جهت مدیریت پایدار منابع آب دارا میباشند. علاوه بر این، کاهش مصرف سرانه آب خانگی نیز نقش مؤثری در افزایش شاخص پایداری سیستم منابع آب دارد.
تفکر سیستمی,سیستم دینامیک,مدیریت منابع آب,پایداری,حوضه رودخانه خیرآباد
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76553.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76553_8bd3c218de2bddee7001e84f759398d4.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
شناسایی مولفههای اثرگذار بر سهم موادغذایی در مخارج خانوارهای شهری و روستایی در ایران
217
230
FA
محمد مهدی
فارسی علی آبادی
دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
mm_farsi22@yahoo.com
محمود
دانشور کاخکی
0000-0003-3063-3418
استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد، ایران
daneshvar_k@yahoo.com
محمود
صبوحی
استاد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
sabouhi@um.ac.ir
آرش
دوراندیش
0000-0001-7858-6644
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
adourandish@gmail.com
حمید
آماده
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
amadeh@gmail.com
10.22059/ijaedr.2019.286053.668792
در مطالعه حاضر، تاثیر مصرف گروههای مختلف غذایی و عوامل اقتصادی و اجتماعی بر روی سهم مواد غذایی در مخارج خانوار در مناطق شهری و روستایی با استفاده از روش رگرسیون چندک پانل مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان داد، اثرگذاری مولفههای اقتصادی و اجتماعی و مصرف گروههای غذایی در خانوار در قسمتهای مختلف توزیع متفاوت است. متغیرهای اقتصادی اجتماعی مانند درآمد، نرخ باسوادی و بعد خانوار بیشترین تاثیر را بر روی سهم مواد غذایی در مخارج خانوار دارند. در بین گروههای غذایی، در مناطق روستایی گروههای غلات و محصولات لبنی و در مناطق شهری گروههای غلات و سبزیجات تاثیری قابل توجهی بر مخارج خانوار ندارند. اما مصرف گروههایی مانند روغن نباتی و گوشت در مناطق روستایی و شهری نقش موثری در افزایش سهم مواد غذایی در مخارج خانوار دارد. بر این اساس، اتخاذ سیاستهایی که منجر به افزایش درآمد خانوار و ثبات نسبی قیمت موادغذایی شود میتواند در بهبود دسترسی اقتصادی خانوار به موادغذایی مؤثر باشد. همچنین، در مناطق روستایی راهکارهایی که باعث بهبود و تداوم تولید محصولات لبنی و سبزیجات در سطح خانوار شود و در مناطق شهری ترویج مصرف سبزیجات میتواند بدون اثرگذاری قابل توجه بر مخارج مواد غذایی خانوار افزایش تنوع در رژیم غذایی و در نتیجه، بهبود امنیت غذایی را به دنبال داشته باشد.
تنوع رژیم غذایی,قانون انگل,دادههای پانل,رگرسیون چندک
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76557.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76557_f2fa63cff182c7802e564fe146198316.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
مقایسه کارایی اقتصادی سیستمهای مختلف آبیاری در مزارع یونجه دشت قروه- دهگلان
231
242
FA
حامد
قادر زاده
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران
hamedar2002@yahoo.com
فاطمه
زارعی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران
fatemezarei137@gmail.com
10.22059/ijaedr.2020.269585.668675
مطالعهی حاضر با هدف مقایسه کارایی اقتصادی سیستمهای آبیاری کلاسیک ثابت، عقربهای و خطی با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) در سال 1396، در دو حالت بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس در مزارع دشت قروه- دهگلان استان کردستان انجام گرفته است. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده 171 زارع بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمعآوری گردید. نتایج نشان داد، میانگین کارایی اقتصادی سیستمهای آبیاری کلاسیک ثابت، عقربهای و خطی در مزارع یونجه با فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس به ترتیب برابر 52/0، 58/0 و 71/0 و با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس به ترتیب برابر 60/0، 73/0 و 90/0 میباشد. این نشان میدهد، میانگین کارایی اقتصادی سیستم آبیاری خطی بیشتر از عقربهای و عقربهای بیشتر از کلاسیک ثابت است. لذا، مطالعات مناسب جهت ایجاد زمینه تغییر سیستمهای آبیاری موجود به سیستم خطی پیشنهاد میشود.
تحلیل پوششی دادهها,سیستم آبیاری کلاسیک,استان کردستان,کارایی اقتصادی
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76561.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76561_b0ab4ab71a29fe348109942bad230b42.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
تحلیل اعتبارسنجی ابعاد زیستپذیری جامعۀ محلی (منطقۀ مورد مطالعه: شهرستان قلعه گنج، استان کرمان)
243
261
FA
مهدی
قربانی
0000-0001-6891-8369
دانشیار گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
mehghorbani@ut.ac.ir
10.22059/ijaedr.2019.281534.668755
رویکرد زیستپذیری به سیستم روستای سالم، امن، با دسترسی مناسب و مقرونبهصرفه اطلاق میشود که کیفیت بالای زندگی را موجب شده و رویکردی منتج از نظریه توسعه پایدار تلقی میگردد. لذا، هدف پژوهش حاضر تحلیل اثرات اعتبار مالی خرد بر ابعاد زیستپذیری خانوارهایی روستایی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیة اعضای صندوقهای خرد روستایی دهستان سرخ قلعه در شهرستان قلعه گنج بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 512 نفر محاسبه شد و روش نمونهگیری بهصورت طبقهای تصادفی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL<sub>.</sub> انجام شد. بهمنظور بررسی برازش مدل اندازهگیری سازه ابعاد زیستپذیری، دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار لیزرلبه روش تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم انجام شد. یافتهها نشانداد شاخصهای نیکویی برازش عالی و مدل تحقیق، اندازهگیری ابعاد زیستپذیری را با دادههای مشاهده شده، تایید نمود. همچنین، عامل "پیوستگی و تعلق مکانی" بهعنوان قویترین شاخص زیستپذیری شناسایی شد. بر این اساس، فرهنگ پیوستگی و تعلق مکانی عامل زیربنایی و حتی پایه و اساس سایر بسترهای ضروری زیستپذیری است.
کیفیت محیطی,مشارکت و همبستگی,پیوستگی و تعلق مکانی,زیستپذیری,دهستان سرخ قلعه
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76563.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76563_e13faceb1525828474e8d1ac25f3988e.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
عوامل مؤثر بر انتخاب قراردادهای کشاورزی از دیدگاه کشاورزان شهرستان بردسیر: روش لوجیت مخلوط
263
278
FA
مازیار
گلستانیان
دانش آموخته گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
mazyar_golestanian@yahoo.com
صدیقه
نبی ئیان
استادیارگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
snabieian@gmail.com
حمیدرضا
میرزایی خلیل آبادی
استادیارگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
mirzaei_hr@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2019.274079.668699
قراردادهای کشاورزی در نبود سرمایه و مشکلات بازاریابی محصولات کشاورزی، راهحل مناسبی برای تأمین سرمایه، اطمینان از فروش محصول، ایجاد یک قیمت منصفانه و در نهایت، توسعه متوازن بخش کشاورزی میباشد. چراکه، موجب میشوند تا توزیع منافع حاصل از تجاری شدن کشاورزی با توازن بیشتری انجام شده و دسترسی به فرصتهای ناشی از تجاری شدن برای تعداد بیشتری از فعالان بخش فراهم شود. با توجه به امکان کشت گیاهان مختلف و وجود صنایع تبدیلی در شهرستان بردسیر، قراردادهای کشت، میتواند به کشاورزان و توسعه منطقه کمک کند. در این تحقیق بهمنظور بررسی عوامل موثر بر انتخاب قراردادهای کشاورزی از دیدگاه کشاورزان، 130 کشاورز با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای در سال زراعی 96-97 انتخاب شد. سپس، با استفاده از طرح فاکتوریل کسری، براساس مؤلفههای تغییر الگوی کشت، دورهی قرارداد، کنترل بر تولید، تأمین نهادهها توسط طرف قرارداد و نحوه پرداخت، چهار نوع قرارداد حاصل شد؛ بهطوریکه اختیارات طرف قرارداد از قرارداد اول به چهارم افزایش مییافت. سپس، با استفاده از مدل لوجیت مخلوط اثر سن، سطح زیر کشت، سابقهی کشاورزی، مالکیت، تحصیلات، تنوع محصول و سابقهی شرکت در قراردادهای کشاورزی بر قراردادهای مذکور بررسی گردید. یافتهها نشان میدهد که با افزایش سطحزیرکشت، مالکیت و سطح تحصیلات، احتمال انتخاب قرارداد اول تا سوم نسبت به قرارداد چهارم (قرارداد پایه)، افزایش یافته، درحالیکه هرچه تنوع کشت افزایش یابد و کشاورز با قراردادهای کشاورزی آشناتر باشد قرارداد پایه ترجیح داده میشود. با افزایش هرسال سابقه فعالیت کشاورزی، تغییر سطح مالکیت از اجارهای به ملکی، و افزایش سطح تحصیلات، احتمال انتخاب قرارداد چهارم به ترتیب 6/1، 5/14 و 22 درصد کاهش یافته، درحالیکه با افزایش تنوع محصول و سابقه شرکت در قراردادها احتمال انتخاب این قرارداد به ترتیب 10 و 20 درصد افزایش یافته است. لذا، توصیه میشود در عقد قراردادها به کشاورزانی توجه شود که از سطح زیر کشت کمتر، محصولات متنوعتر و سطح تحصیلات پایینتری برخوردارند، چراکه با توجه به کنترل و نظارت طرف قرارداد، بهرهوری افزایش یافته و از کشاورزان خرد حمایت میشود.
قراردادهای کشاورزی,شهرستان بردسیر,طرح فاکتوریل کسری,مدل لوجیت مخلوط
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76564.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76564_69f676b44a61068f9ff6933be5acea97.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
عوامل روانشناختی مؤثر بر قصد کشاورزان بهمنظور متنوعسازی محصولات کشاورزی؛ مورد مطالعه شهرستان خرمآباد
279
293
FA
رضوان
قنبری
0000-0001-8741-7965
استادیار، دانشکده کشاورزی، گروه توسعه روستایی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
ghanbari.re@lu.ac.ir
خسرو
عزیزی
دانشیار، دانشکده کشاورزی، گروه مهندسی زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
azizi-kh44@yahoo.com
سعید
غلامرضایی
0000-0003-3070-137X
استادیار، دانشکده کشاورزی، گروه توسعه روستایی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
sgholamrezai@gmail.com
10.22059/ijaedr.2019.256401.668593
در رابطه با توسعه کشاورزی، "متنوعسازی" یکی از اصطلاحاتی است که در دهههای اخیر اغلب مورد استفاده قرار گرفته است. تنوع محصول اغلب بهعنوان استراتژی برای بهبود پایداری سیستمهای تولید محصولات کشاورزی ارایه میشود که با مدیریت خوب میتواند به کاهش استفاده از نهادهها – آفتکشها، کود، آب - و آسیبهای محیطزیستی گردد. با اینحال، علیرغم مزایای متنوعسازی از لحاظ پایداری محیطزیستی و اقتصادی هنوز این نوع روش کشاورزی در بین کشاورزان مورد پذیرش قرار نگرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل روانشناسی مؤثر بر قصد کشاورزان در متنوعسازی محصولات کشاورزی میباشد. برای رسیدن به این هدف از تئوری رفتار برنامهریزی شده بهعنوان چارچوب اصلی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه کشاورزان گندمکار شهرستان خرمآباد (17623N= ) بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 375 نفر تعیین شد. برای گردآوری دادهها از پزسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری با بهکارگیری نرمافزار AMOS<sub>24</sub> استفاده شد. نتایج نشان داد نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده رابطه مثبتی با قصد کشاورزان در متنوع سازی محصولات کشاورزی دارند. بهعلاوه هنجار ذهنی بیشترین اثر مستقیم و باورهای رفتاری بیشترین اثر غیر مستقیم را بر قصد کشاورزان داشت. نتایج این مطالعه میتواند به توسعه استراتژیها و سیاستهای دولتی برای افزایش تنوعسازی در تولیدات کشاورزی بهواسطه کشاورزان کوچک کمک کند و باعث توسعه روستایی شود.
رفتار کشاورزان,نگرش,هنجارذهنی,کنترل رفتاری,باورهای رفتاری
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76600.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76600_e1dec7f644ffd848a13800e2b5f7b756.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
بررسی جایگاه ایران در بازار جهانی طالبی و خربزه و غربالگری شرکای تجاری
295
312
FA
ابوالفضل
محمودی
0000-0002-7662-9812
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
abolfazl.mahmoodi@gmail.com
غلام رضا
یاوری
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
gr.yavari@gmail.com
رقیه
کلوندی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
fklwndy@gmail.com
10.22059/ijaedr.2019.277871.668731
در طی سالهای 2017-2001 میلادی بعد از کشور چین، مقام دوم تولید جهانی خربزه و طالبی، اختصاص به کشور جمهوری اسلامی ایران دارد و این محصولات میتوانند نقش مهمی در توسعه ﻏﯿﺮ ﻧﻔﺘﯽ ﮐﺸﻮر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. با استفاده از رهیافت شاخصهای مزیت نسبی آشکار شده، مزیت نسبی آشکار شده متقارن و کای دو طی سالهای مورد مطالعه، به بررسی وضعیت رقابتی ایران و 15 کشور بزرگ صادر کننده خربزه و طالبی پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز از سایت فائو و تریدمپ استخراج شد. پانزده کشور بزرگ صادرکننده شامل: اسپانیا، آمریکا، برزیل، هلند، مکزیک، گواتمالا، کاستاریکا، فرانسه، هندوراس، مراکش، چین، ایتالیا، ایران، استرالیا، آفریقای جنوبی، جهت مقایسه انتخاب شدند. با استفاده از شاخصهای نسبت تمرکز و هرفیندال- هیرشمن، ساختار بازار جهانی خربزه و طالبی بررسی شد. با استفاده از شاخص برنامهریزی تجاری و ادغام جهانی، وضعیت بازار شناسایی شده است. با بهرهگیری از روش غربالگری، بازارهای هدف خربزه و طالبی ایران رتبهبندی شدهاند. کشور ایران با مقدار شاخص مزیت نسبی معادل 8/3 در رتبه هفتم بازار جهانی صادراتی قرار دارد. میانگین شاخصهای ساختار بازارخربزه و طالبی در دوره مطالعه، از نوع انحصاری چند جانبه باز است که کشور اسپانیا با مقدار۲۰ درصد از بازار جهانی دارای بالاترین سهم در صادرات خربزه بوده و با دیگر ﮐﺸﻮرﻫﺎ دارای اﺧﺘﻼف زﯾﺎدی دارد. در مجموع چهار کشور اسپانیا، هلند، برزیل، گواتمالا نزدیک به۵۰ درصد از صادرات خربزه را دراختیار دارند. ارزیابی براساس سبد کالای کشاورزی با استفاده از شاخص برنامهریزی تجاری نشان داد بازار ایران در طی دوره مورد مطالعه در وضعیت برنده در بازارهای روبه افول است. براساس نتایج حاصله از روش غربالگری، کشورهای: انگلستان، آلمان، دانمارک، سوئد، استونی، ارمنستان، کویت، بحرین، قطر، بحرین، امارات، چین، قزاقستان، مجارستان بازارهای هدف خربزه و طالبی ایران در اولویتهای اول تا سیزدهم هستند.
برنامهریزیتجاری,شاخص تمرکز,شاخص هرفیندل- هیرشمن,روش غربالگری
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76612.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76612_6128278e8bebfb338632774637cdb717.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
واکاوی چالشهای تجاریسازی محصولات ارگانیک و سالم بر اساس تئوری بنیادی (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)
313
325
FA
سهراب
دل انگیزان
دانشیار گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
delangizan@razi.ac.ir
عبدالحمید
پاپ زن
دانشیار گروه ترویج و توسعه روستای، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
papzanabdolhamid89@gmail.com
شیرین
آرمند
دانشجوی کارشناسی ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
shirinarmand91@gmail.com
10.22059/ijaedr.2019.289251.668813
از راههای دستیابی به کشاورزی پایدار در کشور و منطقه، حرکت به سمت تبدیل کردن مزارع به مزارع ارگانیک است. این مهم زمانی محقق میشود که تمایل کشاورزان و تولیدکنندگان به تولید محصولات ارگانیک افزایش یابد، یعنی برای تولیدکننده مزیتی وجود داشته باشد که به تولید محصول ارگانیک متمایل شود. تجاریسازی و افزایش درآمد تولیدکننده یکی از راههای ایجاد این مزیت میباشد. کشور ایران با مشکلات و محدودیتهای در زمینه تولید و تجاریسازی محصولات ارگانیک دست به گریبان است. بنابراین، با بهرهگیری از پارادایم کیفی و تئوری بنیانی در این پژوهش به واکاوی چالشهای تجاریسازی محصولات ارگانیک در ایران پرداخته شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق با خبرگان در زمینه تجاریسازی محصولات ارگانیک، مشاهده مستقیم، اسناد و مدارک کتابخانهای و اینترنتی استفاده شد. روایی ابزار تحقیق نیز توسط اعضاء هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی تأیید شد. نتایج نشان داد که چالشها به دو دسته مشکلات اداری و ساختاری و محدودیتهای تولیدی و محیطی تقسیم شدهاند و عبارتند از: ضرورت حمایت دولت، فرایندهای پیچیده مجوزده، استانداردهای پیچیده و دشوار، عدم همکاری ارگانهای مرتبط، وضعیت اقتصادی نامناسب جامعه، لزوم فرهنگسازی مناسب، عدم اعتماد به محصولات ارگانیک، عدم نظارت بر بازار و فرایندهای هزینهبر بودن تولید، وابستگی کشاورزی به شرایط جوی، مسئله هزینه-فرصت، زیرساختهای نامناسب، عدم آموزش تولیدکنندگان ومسئله مجاورت.
تجاری سازی,کشاورزی ارگانیک,محصولات ارگاانیک,چالش ها و محدودیت ها
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76613.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76613_46d94e1ce0094cdc906fcc69bb6eff12.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
تبیین عوامل روانشناختی مؤثر بر توانمندی زنان روستایی (مورد مطالعه: شهرستان لیکک)
327
341
FA
کژال
خدری
دانشجوی کارشناسی ارشد توسعۀ روستایی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
kazhal.khedri@gmail.com
مسعود
یزدان پناه
دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
yazdanm@asnrukh.ac.ir
معصومه
فروزانی
0000-0001-7669-5329
دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
m.forouzani@yahoo.com
مسعود
برادران
دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
masoudbaradar@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2019.277790.668730
توانمندی زنان بر اساس برابری در همه حوزههای اقتصادی و اجتماعی شالوده اصلی دستیابی به توسعه محسوب میشود. هدف این مطالعه، تبیین عوامل روانشناختی مؤثر بر توانمندی زنان روستایی بود. جامعه هدف مطالعه، زنان روستایی 15 تا 64 سالهی شهرستان لیکک از توابع استان کهگلویه و بویراحمد با جمعیت حدودا 1300 نفر بود که بر اساس جدول مورگان، نمونه مورد نظر به حجم 300 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب گردید. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. روایی صوری آن توسط چند تن از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی و پایایی آن از طریق ضریب آلفا کرونباخ مورد تایید قرار گرفت (88/65-0/0). نتایج حاصل از تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیر استریوتایپ بهصورت مستقیم و منفی و متغیرهای عزت نفس و انگیزهی پیشرفت بهصورت مستقیم و مثبت توانمندی زنان را تحت تاثیر قرار دادهاند.
توانمندی,زنان روستایی,استریوتایپ,خودکارآمدی,عزت نفس
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76614.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76614_76ae097c61f8d465ce0cd971af1aeb16.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
بررسی اثر توزیع درآمد روستایی بر رشد بخش کشاورزی: رویکرد پنل غیر خطی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی
343
360
FA
سیاوش
جانی
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور، ایران
s.jani@pnu.ac.ir
صابر
خداوردی زاده
دکتری گروه اقتصاد، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
saber_khodaverdizadeh@yahoo.com
10.22059/ijaedr.2020.263249.668632
براساس ادبیات جدید، بهبود توزیع درآمد موجب رشد اقتصادی است. با توجه به این موضوع و اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد کشور، در این مطالعه تاثیر توزیع درآمد روستایی بر رشد بخش کشاورزی بهصورت پویا و غیرخطی در استانهای ایران طی دوره 1394-1386 مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، پس از تایید وجود رابطه تعادلی بلندمدت نامتقارن، از مدل پانل غیرخطی خودرگرسیون باوقفههای توزیعی برای تحلیل اثرات نامتقارن استفاده شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که شوکهای مثبت نابرابری درآمد روستایی اثر مثبتی بر رشد بخش کشاورزی در بلندمدت و کوتاهمدت دارد. همچنین، شوکهای منفی نابرابری درآمد روستایی در کوتاهمدت اثر منفی و در بلندمدت اثر مثبت بر رشد بخش کشاورزی دارد. براساس نتایج بهدست آمده، اثر شوکهای مثبت از اثر شوکهای منفی بزرگتر میباشد که حاکی از تأثیر مثبت نابرابری درآمد بر رشد بخش کشاورزی و سازگاری نتایج بهدست آمده با دیدگاه قدیم ادبیات دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در کوتاهمدت و بلندمدت اثر شاخص قیمت مصرفکننده و مخارج دولت بر رشد بخش کشاورزی به ترتیب منفی و مثبت است. همچنین، اثر مالیات بر رشد بخش کشاورزی در کوتاهمدت مثبت و در بلندمدت منفی است.
شوک نابرابری درآمد,رشد بخش کشاورزی,اثرات نامتقارن
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76615.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76615_49e023f7ac8dec8e58346bf071edde48.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران
2008-4838
2423-785X
51
2
2020
06
21
تعامل انسان و منابع آب در بخش کشاورزی ایران: یک شناخت نظری-تاریخی
361
376
FA
امیر
علم بیگی
0000-0001-6576-2071
استادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
ijaedr@ut.ac.ir
محمدرضا
اکبری
دانشجوی دکتری گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
mrakbari@ut.ac.ir
10.22059/ijaedr.2019.249008.668539
تعامل انسان و منابع آب یکی از زیربناهای اصلی شکلگیری مناسبات اجتماعی واقتصادی در ایران میباشد و درک مفهومی سیر تحولات آن، نقش مهمی در شناخت علل چالشهای کنونی منابع آب دارد. هدف تحقیق حاضر، شناخت و تحلیل تعامل انسان و منابع آب در بخش کشاورزی ایران با یک رویکرد نظری-تاریخی است که به شیوه توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است. در این مطالعه، تلاش شده است تا نظریههای «شیوه تولید آسیایی»، «نهادهای اجتماعی» و «تغییرات اجتماعی (نظریه ابنخلدون و نظریه مارکس)» با یکدیگر تلفیق شوند تا فرآیند پیدایش و تحولات تعامل انسان و منابع آب ترسیم گردد. علاوه بر نظریههای مذکور، از دادههای ثانویه و مطالعات پیشین بهمنظور تشریح تغییرات منابع آب در طول زمان استفاده شد. یافتهها نشان داد، محدودیت منابع آب زمنیهساز شکلگیری شیوه تولید آسیایی (سازمانهای کار گروهی و حکومت مرکزی) بوده است که مهمترین خصیصههای نهادی آن، یعنی استبداد شرقی، قومگرایی و پدرسالاری در یک چرخه تکرار شونده در طول تاریخ تقویت شدهاند. تعامل انسان و منابع آب طی دو جهش اصلی یعنی جنبش مشروطه و اصلاحات ارضی دگرگون شد و تلاش بر این بود که نهادهای نوین (قوانین مبتنی بر حقوق و مدیریت مبتنی بر قوانین) جایگزین نهادهای سنتی (استبداد شرقی، قومگرایی و پدرسالاری) شود. اما به نظر میرسد یک همزیستی گاه مسالمتآمیز و گاه قهرآمیز بین نهادهای سنتی و نوین شکل گرفته است. همچنین، تلاش برای نهادینهسازی و بازتنظیمی مکانیزمهای تعامل انسان و منابع آب سبب یک بینظمی نظمیافته شده است که سر منشاء مهمی برای بحران آب در ایران محسوب میگردد.
"بحران آب","شیوه تولید آسیایی","تغییرات اجتماعی","استبداد شرقی","بخش کشاورزی"
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76618.html
https://ijaedr.ut.ac.ir/article_76618_7561e90c931753631b97851b64b5a483.pdf